دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
نقش مخروطافکنهها در توزیع سکونتگاههای پیش از تاریخ از دیدگاه زمینباستانشناسی (مطالعهی موردی: مخروطافکنهی جاجرود و حاجیعرب)
1
22
FA
مهران
مقصودی
0000-0001-2345-6789
دانشیار ژئومورفولوژی، دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
maghsoud@ut.ac.ir
حسن
فاضلی نشلی
دانشیار باستانشناسی، دانشگاه تهران
hassanfazelinashli@gmail.com
قاسم
عزیزی
0000-0002-9797-4834
دانشیار اقلیمشناسی، دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
ghazizi@ut.ac.ir
گوین
گیلمور
مرکز تحقیقات محیطی دانشگاه کینگستون، انگلستان
maghsoud2@ut.ac.ir
آرمین
اشمیت
دانشگاه برادفورد، انگلستان
maghsoud3@ut.ac.ir
10.22059/jphgr.2012.30239
در سالهای اخیر مطالعات باستانشناسی با بهرهگیری از سایر رشتههای علمی، رویکردهای نوینی را در شناخت شرایط محیطی مکان استقرار محوّطههای باستانی داشته است. در این پژوهش با هدف تعیین نقش مخروطافکنهها در توزیع سکونتگاههای پیش از تاریخ، مخروطافکنههای جاجرود در دشت تهران و حاجیعرب در دشت قزوین مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش ضمن مطالعات میدانی با ایجاد ترانشه و تهیّه گرافیک لوگ نسبت به تعیین ویژگیهای رسوبی محلّ سکونتگاهها اقدام گردید. همچنین برای بررسی کانالهای گیسویی سطح مخروطافکنهها از عکسهای هوایی سالهای 1335 و 1347 استفاده شد. برای ترسیم نقشهها و گرافیک لوگ از نرمافزارهای Freehand و ArcGIS استفاده شد. گفتنی است که از دستگاه لیزر گرانولومتری برای دانهسنجی رسوبها و از نرمافزارهای LS 230 و GRADISTAT برای تحلیل آماری رسوبها بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که اکثر سکونتگاههای پیش از تاریخ برای دسترسی به خاک مناسب و آب کافی برای کشاورزی و ساخت سفال و فعّالیّتهای دیگر، روی بخشهای میانی و انتهایی مخروطافکنهها استقرار یافتهاند. رسوبهای ریزدانهی حاصل از جریانهای صفحهای، شرایط مساعدی را برای تداوم استقرار سکونتگاهها فراهم میکرده و در عین حال، رسوبهای جریانی در برخی موارد، مخاطراتی را با تحمیل شرایط نامساعد بهوجود میآورده است. همچنین بررسی کانالهای گیسویی، عبور این کانالها و مهاجرت و تغییر مسیر کانالها را از مجاورت سایتها نمایش میدهد که جابجایی محوطه ها را نیز بدنبال داشته است. از دیگر نتایج این بررسی میتوان به رابطه بین حفر عمقی کانالهای اصلی موجود بر سطح مخروطافکنهها و مکانیابی مناسب استقرارگاهها بهدست انسانهای پیش از تاریخ، اشاره کرد.
جاجرود,حاجیعرب,خوشه باستانی سگز آباد,زمینباستانشناسی,مخروطافکنه
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30239.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30239_c14d8b405e2ae425cef9bb84e23fd6fc.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
ارزیابی روشهای شبکهی عصبی مصنوعی و زمین آمار در برآورد توزیع مکانی عملکرد گندم دیم و آبی (مطالعهی موردی: خراسان رضوی)
23
42
FA
حمید
زارع ابیانه
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکدهی کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا
zare@basu.com
10.22059/jphgr.2012.30240
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی میزان عملکرد گندم آبی و دیم با روشهای زمینآمار کریجینگ و شبکهی عصبی مصنوعی در سطح استان خراسان رضوی انجام گرفت. بدین منظور نخست مشخّصات طول و عرض جغرافیایی هفده شهرستان مورد مطالعه، بهعنوان ورودیهای هر دو روش تعریف شد. خروجی هر روش نیز مقدار عملکرد گندم آبی و دیم هر شهرستان بود. در بخش زمینآمار سه روش کریجینگ معمولی، کریجینگ ساده و کریجنگ عمومی و در بخش شبکهی عصبی مصنوعی، ساختار پرسپترون سهلایه با الگوریتم پسانتشار خطا، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان دادند در بین روشهای زمینآمار، روش کریجینگ ساده با نیمتغییرنمای دایرهای در پیشبینی عملکرد گندم آبی با مجذور میانگین مربّعات خطای نرمال 120/0 و روش کریجینگ معمولی با نیمتغییرنمای نمایی و مجذور میانگین مربّعات خطای نرمال 348/0 در پیشبینی عملکرد گندم دیم مناسب بود. مقایسهی نتایج زمینآمار و شبکهی عصبی مصنوعی بیانگر توانایی بالای شبکهی عصبی در مقابل روش زمینآمار کریجینگ بود، بهطوریکه در شبکهی عصبی مصنوعی عملکرد گندم دیم و آبی بهترتیب با 46 و 42 درصد خطای کمتر نسبت بهروش زمینآمار برآورد شد. همچنین محاسبهی شاخص ویلموت نشان داد دقّت شبکهی عصبی در پیشبینی عملکرد گندم دیم، 81 درصد و در گندم آبی 65 درصد بود. در حالیکه شاخص ویلموت برای پیشبینی عملکرد گندم دیم و آبی بهروش زمینآمار، بهترتیب 53 درصد و 50 درصد بهدست آمد. درمجموع میتوان چنین نتیجه گرفت که روش شبکهی عصبی مصنوعی با تلفیق دو عامل طول و عرض جغرافیایی، قادر به پیشبینی عملکرد گندم آبی و دیم پیش از برداشت با دقّت مناسب است.
خراسان رضوی,زمینآمار,شبکهی عصبی مصنوعی,عملکرد گندم,مختصات جغرافیایی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30240.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30240_2d99806510291907669d9e97613cface.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
زمینلغزش بزرگ سیمره و توالی پادگانههای دریاچهای
43
60
FA
مجتبی
یمانی
0000-0000-0000-0000
دانشیار دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
myamani@ut.ac.ir
ابوالقاسم
گورابی
0000-0002-2787-8687
استادیار دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
goorabi@ut.ac.ir
صمد
عظیمی راد
دانشجوی کارشناسی ارشد ژئومورفولوژی، دانشگاه تهران
myamani2@ut.ac.ir
10.22059/jphgr.2012.30241
پادگانـههای دریاچـهای سیمره، در بالادست زمیـنلغزش سیمـره، بهعنوان بزرگترین لغزش جهان، بیانگر احتمال رخداد مکرّر لغزش هستند. هدف این پژوهش تعیین وسعت و توالی پادگانههای اشارهشده و ارتباط آنها با ویژگی زمینلغزههای روی داده است. برای دستیابی به این هدف، از تصاویر ماهوارهای ETM 2002 و IRS سنجندهی Pan و Liss III (سالهای 2004 و 2006)، نقشههای توپوگرافی، نقشههای زمینشناسی، نقشههای رقومیDEM SRTM ده متر و نرمافزارهای ArcGis، بهعنوان ابزارهای اصلی پژوهش استفاده شده است. روش پژوهش تجربی و برپایهی تحلیل دادههای میدانی است. برای این کار، ابتدا ارتفاع پادگانهها و فاصله از بستر فعّال رودخانه و گسترش آنها تعیین و روی نقشه انتقال داده شده است. سپس مورفومتری آنها از طریق اندازهگیری و ترسیم مقاطع، نیمرخها و تلفیق دادههای رسوبشناسی پادگانهها تحلیل شده است. نتایج بهدستآمده از طریق مقایسهی مکانی ـ زمانی مستند بهترتیب و توالی پادگانهها نشان میدهد که در مسیر رودخانهی سیمره، چهار پادگانه با اختلاف ارتفاع 630، 595، 585 و 575 متر از سطح دریا تشکیل شده است. ضخامت و گسترهی پادگانهها، رسوبشناسی، مورفومتری و بهویژه سطوح ارتفاعی آنها، بهخوبی روشن میکند که لغزش سیمره در سه یا چهار مرحله تکرار شده است. مقیاس لغزشهای بعدی کوچکتر از لغزش اصلی و اوّلیّه بوده است. تکرار لغزش در مقیاسهای متفاوت، موجب تشکیل دریاچههای سدّی در مسیر رودخانههای سیمره و کشکان شده است. در فرآیند سرریز شدن این دریاچهها، سدّ لغزشی بریدهشده و پس از تخلیّهی مجدّد دریاچه و حفر رسوبات تهنشینشده در کف آن، پادگانههای دریاچهای مورد اشاره در مسیر رود سیمره، به جای ماندهاند. روشن است، تعیین سنّ پادگانههای دریاچهای موجود، میتواند نتایج دقیقتری از زمان وقوع لغزشهای مورد اشاره بهدست دهد.
پادگانهی دریاچهای,رود سیمره,رود کشکان,سد لغزشی,لغزش سیمره
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30241.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30241_8b43ba376b5d2194429888c24a5e0923.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
دورنمای اثر گرمایش جهانی بر دگرگونیهای مؤلّفهی دما در نواحی شمالغرب ایران
61
80
FA
غلامرضا
روشن
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه گلستان
ghr.roshan2@gu.ac.ir
عبدالعظیم
قانقرمه
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه گلستان
ghr.roshan@gu.ac.ir
10.22059/jphgr.2012.30242
تغییرات مؤلّفهی دما ، بهعنوان یکی از مهمترین عناصر اقلیمی در نواحی شمالغرب ایران با نوسانهای زمانی ـ مکانی قابل ملاحظه ، نقش عمدهای در چگونگی بهرهبرداری از توانهای محیطی ، کشاورزی و زراعت آن برعهده دارد . پیش بینی رخداد حوادثی همچون تنشهای گرمایی ، سوز بادها و تغییرات در آستانه های دمای مورد نیاز برای رشد گیاهان ، ضرورت شناخت صحیح شرایط جوّی و به دنبال آن ، ارائه ی راهکار مناسب برای مبارزه با بلایای جوّی و ترسیم خوشه های مؤلّفهی دمای این منطقه را برای برنامه ریزان آشکار میکند . در این پژوهش برای مقایسه ی دوره ی پایه (مشاهداتی) با داده های پیش یابی شده (شبیه سازی شده)، نخست آمار دمای روزانه ی (حداقل ، متوسّط و حداکثر) هفت ایستگاه اردبیل ، قزوین ، همدان ، کرمانشاه ، سنندج ، ارومیه و تبریز ، طیّ یک دوره ی 30 ساله (1990 - 1961) تهیّه و از سوی دیگر با دادههای شبیه سازیشده ی 2011 تا 2040 که به وسیله ی مدل گردش عمومی جو HadCM3 و سناریوی A1 تولید و با استفاده از مدل LARS-WG ریز مقیاس شده، مورد مقایسه قرار گرفتند . روش مقایسه ی مؤلّفه ی دمای روزانه در قالب خوشه های مختلف و بر اساس روش خوشه بندی ، در چارچوب شش خوشه ی توافقی برای تمام ایستگاه ها و دوره های مورد مطالعه انجام گرفت . ازجمله نتایج این پژوهش ، افزایش مجموع میانگین دمای سالانه ی هفت ایستگاه مورد مطالعه به میزان 94/0 درجه سلسیوس برای سال های پیش یابی شده نسبت به دوره ی پایهی 1990-1961 است.
خوشهبندی,رژیم دما,ریزمقیاس نمایی,شمالغرب ایران
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30242.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30242_37ce3e41852664722b51ff6794446fc8.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
نقش نوزمینساخت در تحوّلات ژئومورفولوژیک مرز ساختاری البرز جنوبی ـ ایران مرکزی (مطالعهی موردی: حوضهی حبلهرود)
81
98
FA
مریم
جابری
دانشجوی دکترای ژئومورفولوژی، دانشگاه تربیت مدرّس
m.jaberi@modares.ac.ir
سیاوش
شایان
استادیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه تربیت مدرّس
shayan@modares.ac.ir
مجتبی
یمانی
0000-0000-0000-0000
دانشیار دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
myamani@ut.ac.ir
محمدرضا
قاسمی
استادیار پژوهشکدهی سازمان زمینشناسی
myamani8@ut.ac.ir
محمد
شریفی کیا
استادیار دانشگاه تربیت مدرّس
sharifikia@yahoo.com
10.22059/jphgr.2012.30243
رودخانهی حبلهرود، جریان دائمی حوضهی آبریز کویر مرکزی است که در مرز ساختاری البرز جنوبی ـ ایران مرکزی واقع شده است. بهدلیل فعّالبودن زمینساخت البرز، لندفرمهای کواترنری در این محدوده تا اندازهی زیادی تحت تأثیر گسلهای اصلی و فعّال منطقه قرار دارند. در این پژوهش، برای شناسایی مناطق فعّال از نظر حرکات زمینساختی، شاخصهای ژئومورفولوژیکی زمینساختی از تصاویر ماهوارهای و DEM10 M استخراج شده است. این شاخصها شامل: شاخص گرادیان طولی رودخانه (Sl)، عدم تقارن حوضهی زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، سینوسیتی پیشانی کوهستان (Smf)، شکل حوضه (Bs) و نسبت عرض بستر درّه به ارتفاع آن (Vf) هستند. علاوهبر آن، بهدلیل تراکم زیاد گسلها، در بررسیها برای نخستینبار شاخص دیگری بهنام چگالی گسل (Fd) مورد استفاده قرار گرفت. بهدلیل همگن نبودن شاخصها برای تمامی بخشهای منطقه، تمام متغیّرها در یک جدول ماتریسی قرار گرفته و بر اساس ویژگیهای منطقه، ارزشگذاری و پس از بیبُعدسازی، در مدل SAW قرار گرفت و به چهار ردهی بسیار فعّال، فعّال، متوسّط و فعّالیّت کم، تقسیمبندی شدند. بهمنظور ارزیابی نتایج بهدستآمده با پژوهش میدانی و دستگاه GPS، مناطق فعّال حوضه مورد بررسی قرار گرفت و با شواهد ژئومورفولوژیکی بهدستآمده مانند پادگانهی رودخانهای ارتفاع یافته، درّههای V شکل، توالی مخروطافکنهها، تغییر مورفولوژی رودخانه و... نتایج بهدستآمده مورد تأیید قرار گرفت. بررسیها نشان میدهند با وجود حضور گسلهای اصلی و فعّالی همچون گسل مشا، فیروزکوه، سرخه کلوت، سیّدآباد و حصاربن، میزان فعّالیّت در تمامی بخشهای منطقه یکسان نبوده و بخشهای جنوبی منطقه دارای بیشترین فعّالیّت است، بنابراین بر اساس این پژوهش، فعّالترین گسل منطقه، راندگی گرمسار معرّفی میشود.
البرز جنوبی,حوضهی حبلهرود,شاخصهای ژئومورفولوژیکی,مدل SAW,نوزمینساخت
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30243.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30243_5fa27fd8ab19e5e7cc00b8a9fbab7dd5.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
تحلیل سینوپتیکی بارشهای شدید در استان اصفهان
99
116
FA
حسن
لشکری
0000_0002_6007_7275
دانشیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه شهید بهشتی
dr_lashkari61@yahoo.com
هوشنگ
قائمی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه هواشناسی
hojatizahra_h3@yahoo.com
زهرا
حجتی
دانشجوی کارشناسی ارشد اقلیمشناسی، دانشگاه شهید بهشتی
hojatizahra_h2@yahoo.com
میترا
امینی
دانشجوی کارشناسی ارشد اقلیمشناسی، دانشگاه شهید بهشتی
hojatizahra_h@yahoo.com
10.22059/jphgr.2012.30244
بهمنظور تعیین الگوی همدیدی بارشهای شدید در استان اصفهان، از آمار بارش 44 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و بارانسنجی استفاده شد. با استخراج دادههای بارش در دورهی آماری بیستساله (2005-1986)، بارشهای شدید در هر یک از ایستگاهها دریافت شد. با توجّه بهگستردگی و تفاوت موقعیّت بین شرق و غرب این استان، ملاک بارش شدید، بیشترین بارشی بوده که در طول این دورهی آماری در هر ایستگاه رخ داده است. برای تعیین الگوی همدیدی این بارشها، دادههای فشار، نم ویژه، مؤلّفهی باد مداری (u)، مؤلّفهی باد نصفالنهاری(v) و سرعت قائم، در ترازهای متفاوت بهصورت شش ساعته و روزانه، از دو روز پیش از بارش از NCEP/NCAR بهدست آمد. یافتهها نشان میدهد، الگوی ادغامی کمفشار مدیترانه و سودانی موجب بارشهای شدید در سطح استان اصفهان میشود. این الگو، همراه افت شدید فشار در مرکز ایران و فرارفت تاوایی مثبت و حداکثر سرعت قائم منفی در نیمهی غربی ایران است، بارشهای شدید را در مرکز و شرق استان، سامانههای سودانی ایجاد میکنند که بهترتیب از روی خوزستان و بوشهر وارد ایران شدهاند. در این الگوها، پُرفشار روی دریای مدیترانه و زبانههای پُرفشار روی جنوبشرق ایران و شرق عربستان و همراهی آن با منطقهی همگرایی تراز فوقانی جو و افزایش فشار و فرارفت تاوایی منفی در تراز دریا، نقش مهمّی در تقویّت و تعیین مسیر این الگوها دارند. الگوی ادغامی کمفشار سودانی و مدیترانهای روی شرق دریای مدیترانه، موجب ایجاد بارشهای شدید در غرب استان میشود. یافتهها بیانگر آن است که استقرار مرکز فرارفت تاوایی مثبت در شمالشرق عربستان و روی خلیج فارس در تراز سطح دریا و در تراز 500 هکتوپاسکال، از عوامل اصلی بهوجود آوردنده بارش شدید در همه الگوها همدیدی بهشمار میرود.
استان اصفهان,الگوی همدیدی,بارش شدید,سرعت قائم,فرارفت تاوایی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30244.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30244_2371c00a435cef43d633117d8640515a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
ارزیابی روشهای مختلف درونیابی دادههای بارندگی ماهانه و سالانه (مطالعهی موردی: استان خوزستان)
117
130
FA
مهدی
نادی
دانشجوی دکترای هواشناسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mnadi@ut.ac.ir
مژده
جامعی
دانشجوی دکترای هواشناسی کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
mozhdeh.jamei@gmail.com
جواد
بذرافشان
استادیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
jbazr@ut.ac.ir
سمیه
جنت رستمی
دانشجوی دکترای مهندسی منابع آب، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mnadi2@ut.ac.ir
10.22059/jphgr.2012.30245
نقشههای همبارش یک منطقه، پیشنیاز بسیاری از مطالعات هیدرولوژی و هواشناسی است. دقّت نقشههای همبارش، به روش درونیابی دادههای بارندگی وابسته است. با توجّه به توپوگرافی پیچیدهی استان خوزستان و فقدان ایستگاههای هواشناسی مرتفع با آمار درازمدّت در آن، تعیین روش مناسب درونیابی دادههای بارندگی ماهانه و سالانه در این استان ضروری بهنظر میرسد. به این منظور، هفت روش درونیابی شامل کریجینگ عمومی، کوکریجینگ، کریجینگ با روند خارجی، رگرسیون کریجینگ، وزنی عکس فاصله، اسپلاین و گرادیان خطّی سهبُعدی با یکدیگر مقایسه شدند. در تحلیل واریوگرافی دادههای بارندگی، پنج مدل نیمتغییرنما بر دادههای بارندگی برازشداده شد. ارزیابی روشها با استفاده از روش اعتبارسنجی حذفی انجام شد و انتخاب روش مناسب درونیابی براساس تحلیل رگرسیونی، محاسبهی ریشهی میانگین مربّعات خطا و میانگین خطای اریب انجام گرفت. نتایج تحلیل واریوگرافی نشان داد مدل کروی، بهعنوان بهترین مدل نظری نیمتغییرنما است. همچنین دادههای بارندگی این منطقه در تمامی ماهها، بهجز ماههای کمبارش دارای ساختار مکانی قوی بودند. تحلیل نتایج نشان داد که تمامی روشها بهجز روش رگرسیون کریجینگ، در برآورد مقادیر زیاد بارندگی دچار خطای کمبرآوردی هستند. با مقایسه روشهای درونیابی مورد بررسی، روش رگرسیون کریجینگ، بهعنوان مناسبترین روش درونیابی دادههای بارندگی ماهانه و سالانه تشخیص داده شد. همچنین با روش منتخب، نقشهی همبارش سالانهی استان ترسیم و از روی آن، میانگین بارندگی سالانهی منطقه 391 میلیمتر بهدست آمد که این مقدار به اندازهی 41 میلیمتر بیشتر از مقدار ارائه شده از سوی سازمان هواشناسی کشور است که دلیل آن، استفاده از ارتفاع، بهعنوان متغیّر کمکی است که تا حدودی توانست مشکل کمبود ایستگاههای مرتفع در منطقه را رفع کند. بهعلاوه نتایج پژوهش نشان داد، روشهایی که از متغیّر ارتفاع بهعنوان متغیّر کمکی برای برآورد بارندگی استفاده میکنند، نسبت به روشهای دیگر از دقّت بالاتری برخوردارند.
اسپلاین,بارندگی,خوزستان,رگرسیون کریجینگ,روشهای درونیابی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30245.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30245_fe071b7ac3fe8d6116c9b8e78a6b35f5.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
44
4
2012
12
21
پهنهبندی پتانسیل سیل خیزی حوزهی آبخیز اخترآباد با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی فازی
131
152
FA
آرش
ملکیان
0000-0001-8174-6784
استادیار دانشکدهی منابع طبیعی، دانشگاه تهران
malekian@ut.ac.ir
اصغر
افتادگان خوزانی
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای طبیعی، گرایش اقلیمشناسی، دانشگاه تهران
asgharkhuzani2@ut.ac.ir
غدیر
عشوری نژاد
کارشناس ارشد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده ی جغرافیا، دانشگاه تهران
asgharkhuzani@ut.ac.ir
10.22059/jphgr.2012.30246
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همهساله خسارات زیانباری را در سراسر جهان و ازجمله ایران بهوجود میآورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطقی را شناسایی کرد که دارای پتانسیل بالایی در ایجاد این پدیده هستند و برای کاهش خطرات احتمالی، از سرمنشأ تولید وارد عمل شد که همانا حوزههای آبخیز هستند. این پژوهش نیز در پی ارائهی روشی برای پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی حوزههای آبخیز است. با توجّه به اهداف پژوهش، نخست عوامل مؤثّر در پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی (سنگشناسی، نفوذپذیری، تراکم شبکهی زهکشی، زمان تمرکز، شیب، گروه هیدرولوژیک خاک، کاربری اراضی، بارش و فاصله از آبراهه) شناسایی و وزن هر کدام از معیارها، پس از تکمیل پرسشنامهی مقایسهی زوجی از سوی کارشناسان، بهوسیلهی فرآیند سلسلهمراتبی فازی مشخّص شد. از عملگر جمع جبری فازی برای مدلسازی فضایی و پهنهبندی، بر اساس میزان عضویت فازی هر کدام از عوامل در حوزهی آبخیز اخترآباد استفاده شد. همچنین برای طبقهبندی پتانسیل سیلخیزی، نقشهی نهایی بهدستآمده از منطقه، بر اساس انحراف معیار در هفت کلاس قرار گرفت. بر اساس نتایج بهدستآمده، پهنههای با خطر سیلخیزی زیاد در شمال و جنوب حوزه قرار دارند و مناطق با خطر کم، در آبراههها و قسمتهای مرکزی حوزه واقع شدهاند. نتایج تحلیل ناحیهای که حاصل همپوشانی نقشهی نهایی با نقشههای هر یک از عوامل مؤثّر بر سیلخیزی است، بیان میدارد که مناطق با پتانسیل سیلخیزی زیاد در پهنههایی با شیب بیش از 60 درصد و بارش بین 400-300 میلیمتر قرار دارند. پوشش گیاهی مناسب، خاک تکاملیافته و تراوایی بیشتر، در قسمت مرکزی و پاییندست حوزه واقع شده است که شرایط سیلخیزی را کاهش دادهاند.
اخترآباد,پهنهبندی,سیل خیزی,فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی فازی,منطق فازی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30246.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_30246_87e9d6d1a5e5cbb71af822a18334ff32.pdf