دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
نسبیگرایی در ژئومورفولوژی
1
20
FA
محمد حسین
رامشت
0000-0003-3387-6159
دکتری ژئومورفولوژی، استاد دانشکدة علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان
mh.raamesht@gmail.com
امیر
صفاری
دکتری ژئومورفولوژی، دانشیار دانشگاه خوارزمی
amirsafari@yahoo.com
امیر
کرم
دکتری ژئومورفولوژی، دانشیار دانشگاه خوارزمی
karam@khu.ac.ir
عبرت
محمدیان
0000-0002-4801-1783
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، دانشگاه خوارزمی
ebrrmohammadian@gmail.com
10.22059/jphgr.2017.61576
تغییرِ بینش پژوهشگران نقطة عطفی در تغییر ادبیات، منطق حاکم بر پژوهش، و حتی نوع ریاضیاتی است که آنها در پژوهشهای خود بهکار میگیرند. بنابراین، شناخت ریشههای نظری روشها کمک مؤثری است در درک بهتر پژوهشگر دارد. نسبیگرایی از مفاهیمی است که ابعاد مفهومی متعددی دارد. به طور کلی، دیدگاهی است در شناختشناسی که الزام قطعیت را نفی، دلالت را جایگزین علیت، و دال و مدلول را جایگزین اصل علت و معلول میکند. نسبیگرایی همان اندازه در اندیشة سوفسطائیان و هرمونتیستها مطرح است که در میان دانشمندان علوم تجربی، معرفتشناسی سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دیده میشود. این مطالعه برگرفته از رسالهای در دانشگاه خوارزمی است. در این مطالعه، با روش تحلیل گفتمان، دیدگاه هفت شخصیت برجسته در حوزة معرفت هرمنوتیک، علمی، سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دربارة نسبیگرایی بازخوانی و با آنچه گیلبرت در ژئومورفولوژی نسبیگرایی نامیده، مقایسه شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد:
ژئومورفولوژی,سیستم,گیلبرت,نسبیت,نسبیگرایی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61576.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61576_69bd2a340eb012bd1bbed6fc79e022bb.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
تحلیل روند شاخصهای حدی بارش روزانه در ایران
21
37
FA
حسین
محمدی
استاد دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
قاسم
عزیزی
0000-0002-9797-4834
دانشیار دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
ghazizi@ut.ac.ir
فرامرز
خوش اخلاق
استادیار دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
khf1345@yahoo.com
فیروز
رنجبر
پژوهشگر دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران
franjbar464@gmail.com
10.22059/jphgr.2017.61577
یکی از اثرهای تغییر اقلیم بروز بینظمی در چرخة هیدرواقلیمی کرة زمین است. این تغییرات در عدم موازنۀ تراز سطح آب در منابع آب زیرزمینی، سطحی، دریاچهها و همچنین تغییر در توزیع مقدار و زمان بارشها و جریان رودخانه نمود پیدا میکند. تحقیق حاضر به منظور شناخت روند تغییرات شاخصهای حدی بارش روزانة ایران انجام گرفته است. بدین منظور، از دادههای بارش 24ساعتة 47 ایستگاه سینوپتیک طی دورة 1982 ـ 2012 استفاده شده است. برای استخراج روندها از شاخصهای تیم کارشناسی آشکارسازی و نمایش تغییر اقلیم و شاخصهای ETCCDI با استفاده از نرمافزار RClimDex تحت زبان برنامهنویسی Rبهرهگیری شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد در دورة مورد مطالعه همة شاخصهای حدی بارش در ایران دارای تغییر و روند است. در بیشتر ایستگاهها، بارش سالانه کاهش (شامل حدود 92 درصد از ایستگاهها) و تعداد روزهای خشک (CDD) افزایش یافته است (شامل حدود 72 درصد از ایستگاهها) و فقط در برخی از ایستگاهها در نواحی مرکزی و دامنههای زاگرس تعداد روزهای خشک روند کاهشی دارد. از نظر بارشهای سنگین و نیمهسنگین و همچنین روزهای مرطوب و فوقالعاده مرطوب، سهم تغییرات در ایستگاههای واقع در سواحل شمال و جنوب بیشتر است.
ایران,بارش,تغییر اقلیم,روند,شاخصهای حدی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61577.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61577_b155a12bead533f5c1af37b24404e0fb.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
تعیین و بررسی تاریخ های آغاز و پایان یخبندان های زودرس و دیررس و احتمال تداوم ، شدت و تواتر آن در استان اردبیل در دورۀ آماری 1996 تا 2010
39
53
FA
بهروز
سبحانی
0000-0002-8037-893x
دانشیار آبوهواشناسی دانشگاه محقق اردبیلی
sobhani@uma.ac.ir
مسعود
گنجی
دانشیار گروه آمار و کاربردها، دانشگاه محقق اردبیلی
mganji@uma.ac.ir
اکبر
گل دوست
دانشجوی دکتری آبوهواشناسی دانشگاه محقق اردبیلی
akbar.goldust@gmail.com
10.22059/jphgr.2017.61578
در این پژوهش به تعیین و بررسی تاریخهای آغاز و پایان یخبندانهای زودرس بهاره و دیررس پاییزه و چند ویژگی آماری آن در ایستگاههای استان اردبیل پرداخته شده است. همچنین ویژگیهایی از جمله تاریخهای آغاز و پایان، تداوم، شدت و تواتر و ویژگی احتمالی این مؤلفهها محاسبه میشود. روش مورد استفاده دانش احتمالات و زنجیرة مارکوف است. نتایج نشان میدهد روند کلی روزشمار تاریخ شروع یخبندانها در ایستگاه پارسآباد کاهشی و در اردبیل و خلخال افزایشی است. روند روزشمار تاریخهای پایان یخبندانها کاهشی است. شروع یخبندانها (یخبندانهای زودرس) در ایستگاه پارسآباد در ماه نوامبر و در ایستگاههای اردبیل و خلخال در ماه اکتبر است. یخبندانها (یخبندان دیررس) در پارسآباد در ماه آوریل و در اردبیل و خلخال در ماهِ می پایان مییابد. در ایستگاه خلخال تداوم یخبندانها بیشتر از ایستگاههای دیگر است. در ایستگاه خلخال تعداد یخبندانهای شدید با احتمال رخداد 37<sub>/</sub>2 درصد در ماه اکتبر بیشتر از ایستگاههای دیگر است. از نظر تواتر، در یخبندانهای زودرس بیشترین احتمال رخداد مربوط به حالت یخبندان بعد از یخبندان بوده که در خلخال با احتمال 31<sub>/</sub>63 درصد است و در یخبندانهای دیررس بیشترین احتمال رخداد مربوط به حالت یخبندان بعد از حالت بدون یخبندان با احتمال 54<sub>/</sub>61 درصد در ایستگاه اردبیل است.
اردبیل,تداوم,تواتر,شدت,یخبندان
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61578.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61578_d35099a12b6ea1a6f1b11e38a61b3c92.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
شبیهسازی اثر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر هدررفت خاک با استفاده از مدل RUSLE
55
69
FA
زینب
جعفریان
دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
jafarian79@yahoo.com
وحید
بشتر
کارشناسارشد مرتعداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
z.jafarian@sanru.ac.ir
عطااله
کاویان
دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
ataollah.kavian@gmail.com
10.22059/jphgr.2017.61579
فرسایش و هدررفت خاک امروزه به یکی از معضلات مهم زیستمحیطی بشر تبدیل شده است. بنابراین، اجرای عملیات اصلاح و احیا برای کاهش آن ضروری است. هدف از این تحقیق برآورد میزان فرسایش خاک و سپس شبیهسازی اثر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر میزان هدررفت خاک در منطقة لار استان مازندران است. نخست به مکانیابی طرحهای اصلاح و احیای مناسب برای منطقه اقدام شد. سپس، با استفاده از معادلة تجدیدنظرشدة جهانی هدررفت خاک نقشة خطر فرسایش منطقه تهیه شد. سرانجام، با استفاده از این مدل، تغییرات فرسایش بعد از اجرای عملیات اصلاح و احیای فوق پیشبینی شد. میانگین بار رسوب سالیانه در منطقة مورد مطالعه 52 تن در هکتار در سال محاسبه شد. همچنین، مساحت اراضیای که بایست در آنها عملیات اصلاح و احیا انجام شود بهترتیب شامل 378 هکتار بذرکاری، 246 هکتار میانکاری، و 176 هکتار کپهکاری است. نتایج شبیهسازی پس از عملیات یادشده نشان داد که فاکتورهای P و C بهترتیب به 8<sub>/</sub>0 و 31<sub>/</sub>0 خواهد رسید. بنابراین، میزان متوسط فرسایش بعد از عملیات اصلاح و احیا نیز به 34 تن در هکتار در سال کاهش خواهد یافت که معادل کاهش 34 درصدی میزان فرسایش است.
احیای مرتع,درصد پوشش گیاهی,فرسایش خاک,مدل RUSLE
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61579.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61579_bf9a56aa8705d97b9bb1fea917e92250.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
تحلیل اختلاف درجۀ حرارت هوا و دریا بر بارشهای سنگین و فراگیر سواحل جنوبی خزر طی فصل پاییز
71
83
FA
همت اله
رورده
استادیار اقلیم شناسی، دانشکدة علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه مازندران
h.roradeh@umz.ac.ir
طاهر
صفرراد
0000-0003-4618-3810
استادیار اقلیم شناسی، دانشکدة علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه مازندران
t.safarrad@umz.ac.ir
10.22059/jphgr.2017.61580
در پژوهش پیش رو ارتباط بین اختلاف درجة حرارت سطح دریا و هوا بر بارشهای سنگین و فراگیر سواحل جنوبی خزر طی فصل پاییز بررسی شده است. دادههای روزانة بارش ایستگاههای سینوپتیکِ آستارا، بندر انزلی، رشت، رامسر، بابلسر، قائمشهر، و گرگان طی سالهای 1986 تا 2013 گردآوری شد. روزهایی که مقدار بارش آنها حداقل در پنج ایستگاه بیشتر از صدک 95 آن سال بود به عنوان روزهای بارش سنگین و فراگیر تعریف شد. مشخص شد که افزایش در بخشهای جنوبی خزر بارشهای سنگین و فراگیر را فقط در بخش شرقی منطقة مورد مطالعه به صورت معناداری افزایش میدهد. با بهرهگیری از روش ادغام وارد و محاسبة همبستگی بین دادهها، سه خوشه تشخیص داده شد: خوشة اول بیشینة شیو در راستای شمال غرب به جنوب شرق؛ خوشة دوم در راستای شمال به جنوب؛ و خوشة سوم در راستای غرب به شرق را بیان میکنند. ایستگاههای واقع در شرق منطقة مورد مطالعه در خوشة دوم بارش بیشتری داشتند؛ برعکس، ایستگاههایی که در غرب قرار داشتند طی خوشة سوم بیشترین بارش را دریافت میکردند. بر اساس واکاوی همدیدی خوشهها، استقرار هستة پُرفشار در شمال غرب دریای خزر سببِ ریزش هوای سرد از عرضهای شمالیتر و ایجاد بارشهای سنگین و فراگیر در منطقه میشود.
اختلاف درجة حرارت دریا و هوا,بارش سنگین و فراگیر,سواحل جنوبی خزر,فصل پاییز
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61580.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61580_6dfc3546c5e5533bc4b0a39526677ff5.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
تحلیل فضایی فراوانی رودباهای مؤثر در بارشهای فرین غرب ایران
85
100
FA
غلامعلی
مظفری
دانشیار آبوهواشناسی گروه جغرافیای دانشگاه یزد
gmozafari@yazd.ac.ir
شهاب
شفیعی
دانشجوی دکتری آبوهواشناسی گروه جغرافیای دانشگاه یزد
shafieshahab@gmail.com
10.22059/jphgr.2017.61581
در این پژوهش تحلیل فضایی فراوانی رودبادهای مرتبط با بارشهای فرین و فراگیر در غرب ایران با بهرهگیری از رویکرد محیطی به گردشی انجام شده است. بارش روزانة 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیمشناسی (1961 ـ 2010) انتخاب شد و 119 روز بارشهای فرین و فراگیر منطقه بر اساس توزیع تعمیمیافتة مقادیر فرین از میان آنها برای بررسی انتخاب شد. فراوانی رودبادها در چهار تراز 250، 300، 400، و 500 هکتوپاسکال بررسی شد. نتایج بررسیها نشان میدهد رودبادها در تراز 250 هکتوپاسکال فراوانی بسیار زیادی را نشان میدهند. نقشههای میانگین سرعت رودبادها از یک سو منطبق بر رخداد بیشینة فراوانی رودبادها و از دیگر سو مقارن با وقوع بیشینة سرعت رودبادها در پهنة مورد مطالعه است و از قرارگیری ربع دوم هستة رودباد (که با افزایش تاوایی مثبت و همچنین واگرایی سطوح فوقانی و همگرایی سطوح پایین جو همراه است) بر روی غرب ایران حکایت دارد. ترسیم بیضی استاندارد در همة سطوح بهجز سطح 250 هکتوپاسکال نشان داد که غرب ایران در نیمة اول بیضی قرار گرفته است. نحوة عملکرد دینامیکی هستة رودباد در ورودی راست و خروجی چپ، که همراه با واگرایی بالایی است، همزمان با همگرایی در غرب ایران، بارشهای فرین را در پی دارد.
بارش فرین,بیضی استاندارد,رودباد,غرب ایران,ناپایداری جوی
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61581.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61581_12dccbcb270ae44edb95a7191d638dc4.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
تغییرات تراز آب دریای خزر در حدود 2600 پیش و دورۀ سرد کوتاه (Little Ice Age) و اثرهای آن بر سواحل ایران
101
111
FA
عطا
عبداللهی ﻛﺎﻛﺮودی
دانشکدة جغرافیا، گروه سنجش از راه دور و جی ای اس
a.a.kakroodi@ut.ac.ir
10.22059/jphgr.2017.61582
از ویژگیهای منحصربهفرد دریای خزر تغییرات سریع تراز آن نسبت به تراز دریاهای آزاد است. این تغییرات سریع بین سالهای 1929-1995 به وسیلة ایستگاههای اندازهگیری تراز آب و از سال 1992 به وسیلة دادههای آلتیمتری با دامنه در حدود سه متر به ثبت رسیده و اثرهای درخور توجهی در مورفولوژی ساحل داشته است. با وجود این، آثار تغییرات تراز پیش از ثبت تراز آب مبهم است و نتایج گوناگونی ارائه شده است. بنابراین، پیشبینی تراز بسیار پیچیده و اغلب با اشتباه توأم است. بر اساس دادههای رادیو کربن بهدستآمده از مناطق مختلف دریای خزر، دو دوره را میتوان در اواخر هولوسن تفکیک کرد که در مورفولوژی دریای خزر اثرهای بسیار مهمی بهجا گذاشتهاند. این دو دوره تقریباً منطبق بر دورههای سردند و به عنوان دورههای سرد 2600 سال پیش و دورة سرد کوتاه در اروپای شمالی شناخته میشوند. در این مطالعه سعی شده است اثرهای دو دوره با استفاده از دادههای میدانی، عکسهای هوایی، و نتایج رادیو کربن از مناطق مختلف دریای خزر بررسی شود. نتایج نشان میدهد سواحل شرقی به دلیل شرایط توپوگرافی و مورفولوژی بیشترین تأثیر را در برابر افزایش تراز در دو دورة سرد هولوسن داشته است.
پیشروی و پسروی,تغییرات سریع دریای خزر,دریای خزر,دلتای سفیدرود
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61582.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61582_1ad21fc971583870818ee919f7d0d3dc.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
تحلیل تغییرات ماهانۀ ارتفاع لایۀ تروپوپاز بر روی ایران
113
133
FA
حسن
لشکری
0000_0002_6007_7275
دانشیار جغرافیای طبیعی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدة علوم زمین
dr_lashkari61@yahoo.com
عباس علی
داداشی رودباری
0000-0002-9308-1019
دانشجوی دکتری آبوهواشناسی شهری، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدة علوم زمین
dadashiabbasali@gmail.com
زینب
محمدی
0000-000299869763
دانشجوی دکتری آب و هواشناسی سینوپتیک، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدة علوم زمین
mohamadi.1040@yahoo.com
10.22059/jphgr.2017.61583
تروپوپاز لایة انتقالی از وردسپهر به پوش سپهر است. این لایه تعیینکنندة حد بالایی و ضخامت وردسپهر است. در پژوهش حاضر از دادههای ژرفاسنج مادون قرمز اتمسفری (AIRS) سنجندة مودیس آکوا ماهواره (EOS) استفاده شد. این محصول به شکل پارامترهای ژئوفیزیکی است و در شبکهای به ابعاد 1×1 درجة قوسی توزیع شده است. این دادهها از 180- تا 180 طول جغرافیایی و 90 تا 90 عرض جغرافیایی موجودند که از سامانه تطبیقی پردازش مودیس (MODAPS) دریافت شدند. پس از بارگیری تصاویر مربوط به سالهای 2003 تا 2015 میلادی، دادهها وارد نرمافزار MATLAB شد و مقادیر ارتفاعی تروپوپاز برای ماتریسی به ابعاد 12×155 برای هر سال محاسبه شد (155 معرف مقادیر شبکههای محاط در مرز ایران و دوازده ماههای سالاند). نتایج حاصل از پردازشهای تصویر وارد محیط نرمافزار ArcGis10.2 شد و نقشههای هر ماه با استفاده از روش کریجینگ به واسطة کمترین مقدار خطا تهیه گردید. نتایج نشان داد در ماه فوریه بیشترین اختلاف ارتفاع بین جنوب و شمال کشور رخ میدهد. تقریباً در همة پهنة کشور منحنی همارتفاع موازی و مداریاند. در ماههای گرم سال ارتفاع تروپوپاز در جنوب شرق کاهش مییابد و بالاترین ارتفاع تروپوپاز در مرکز کشور رخ میدهد.
ارتفاع لایة تروپوپاز,ایران,تروپوپاز,نیمرخ ارتفاعی تروپوپاز
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61583.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61583_875b36b91f71aefd31b0c94974d4dafd.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
شاخصهای سنجش از دوری چه اندازه میتوانند موجب بهبود برآورد بار معلق شوند؟
135
149
FA
علی
فتح زاده
0000-0001-6869-8204
دانشیار دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اردکان
fat@ardakan.ac.ir
مریم
اسدی
دانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اردکان
maryamasadi6969@gmail.com
روح الله
تقی زاده مهرجردی
استادیار دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه اردکان
rh_taghizade@yahoo.com
10.22059/jphgr.2017.61584
در این پژوهش کارایی شاخصهای ماهوارهای و پارامترهای ژئومورفومتری در برآورد بار رسوبی با استفاده از مدلهای مبتنی بر هوش مصنوعی و دادهکاوی به چالش کشیده شده است. بدین منظور، نخست مدلها به کمک پارامترهای ژئومورفومتری مستخرج از مدل رقومی ارتفاعی و شاخصهای ماهوارهای بهینهسازی شد و نزدیکترین دادههای دبی و رسوب به زمان تصاویر ماهوارهای خروجی مدل درنظر گرفته شد. پس از اجرای الگوریتمها، به وزندهی پارامترها و تعیین میزان تأثیرشان در پیشبینی بار رسوبی معلق پرداخته شد. نتایج نشان داد عملکرد مدلها با ورودیهای مختلف گوناگون است. مقادیر RMSE مدلها بیانگر آن است که در صورت استفاده از پارامترهای ژئومورفومتری به عنوان ورودی مدل مقدار RMSE بیشتر است و در مقابل با استفاده از برخی شاخصها به عنوان ورودی مدلها میزان RMSE کاهش مییابد؛ به طوری که در مدل فرایند گوسی با ورودی پارامترهای ژئومورفومتری مقدار۱۰<sub>/</sub>۳۵ RMSE= و در صورت ورودی شاخصهای تصاویر ماهوارهای مقدار 7<sub>/</sub>513RMSE= است. با تلفیق پارامترهای ژئومورفومتری و شاخصها میزان دقت همة مدلها افزایش یافته و مدل فرایند گوسی با 026<sub>/</sub>5RMSE= بیشترین دقت را داشته است. نتایج حاصل از وزندهی نیز نشان داد که شاخصهای Clay index (average) و b5 (average) و NDVI (max) دارای بیشترین وزن بوده و بیشترین تأثیر را در پیشبینی بار رسوبی معلق داشتهاند.
پارامترهای ژئومورفومتری,تصاویر ماهوارهای,دادهکاوی,مدل رقومی ارتفاع
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61584.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61584_aab5b577a1cea9f80c929e559bfd4ad7.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش های جغرافیای طبیعی
2008-630X
2423-7760
49
1
2017
03
21
ارزیابی عملکرد شبکۀ عصبی مصنوعی (ANN) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) در تخمین مقادیر روزانۀ تبخیر (مطالعۀ موردی: ایستگاههای هواشناسی تبریز و مراغه)
151
168
FA
محمد
عیسی زاده
دانشجوی دکتری، مهندسی منابع آب، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریز
mohammadisazade@gmail.com
منیر
شیرزاد
دانشجوی کارشناسی ارشد سنجش از دور و gis، دانشکدة جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه تبریز
monir_shirzad@yahoo.com
مجید
رضایی بنفشه
دانشیار، گروه آبوهواشناسی، دانشکدة جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه تبریز
mrbanafsheh@yahoo.com
10.22059/jphgr.2017.61585
تبخیر مؤلفهای اساسی در چرخة هیدرولوژی است و نقش مهمی در مدیریت منابع آب دارد. در این تحقیق عملکرد مدلهای شبکة عصبی مصنوعی (ANN) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) در تخمین تبخیر روزانه ارزیابی شده است. دادههای روزانة هواشناسی میانگین دما، سرعت باد، فشار هوا، رطوبت نسبی، بارش، دمای نقطة شبنم، و ساعت آفتابی ایستگاههای سینوپتیک تبریز و مراغه، به منزلة ورودی مدلهای ANN و SVM، برای تخمین تبخیر روزانه استفاده شد. نخست ده ترکیب مختلف از هفت ورودی و سپس ورودیهای منفرد به منظور تخمین تبخیر بهکار گرفته شدند. نتایج مدلهای استفادهشده نشان داد که هر دو مدل ANN و SVM عملکرد قابل قبولی در تخمین تبخیر دارند. ارزیابی نتایج استفاده از ورودیهای تکی نشان داد که بهترتیب کاربردِ پارامترهای میانگین دما و ساعت آفتابیـ نسبت به پارامترهای دیگر ـ نتایج بهتری در تخمین تبخیر هر یک از ایستگاهها داشته است. بررسیهای این تحقیق نشان میدهد که اگرچه تفاوت معنیداری بین نتایج سه تابع کرنل ماشین بردار پشتیبان وجود ندارد، تابع کرنل پایة شعاعی در مقایسه با توابع کرنل دیگر از دقت زیاد و عملکرد بهتری در تخمین تبخیر روزانه برخوردار است.
تبریز,تخمین تبخیر,شبکة عصبی مصنوعی,ماشین بردار پشتیبان,مراغه
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61585.html
https://jphgr.ut.ac.ir/article_61585_38693d8431f450f780369a4eae536bc2.pdf