2024-03-28T12:39:09Z
https://jphgr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=2314
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
لس: ویژگیها و کاربردها برای مطالعات اقلیم گذشته
علیرضا
کریمی
حسین
خادمی
احمد
جلالیان
مطالعات مستند لس، قدمت 185 ساله دارد. بادرفتیبودن و غالببودن جزء سیلت، دو ویژگی اصلی رسوبات لسی است. لئونارد در سال 1824 این رسوبات را شناسایی و واژهی لس را برای آنها ارائه کرد. لایل در سال 1833 با گزارشهای خود، توجّه جهانی را به این رسوبات جلب کرد. تعیین ماهیّت (بادرفتی، آبرفتی یا تشکیل درجا) و تعیین و تبیین فرآیندهای تولید سیلت، دو موضوع مهم پژوهشها در این دوره بودهاند. برگ (1916) بهشدّت طرفدار تشکیل درجای لس بود، ولی ریکتوفن، خیلی پیشتر از او، در سال 1882، ماهیّت بادرفتی رسوبات لسی را اثبات کرده بود. تاتکوفسکی در سال 1899، بر اساس رابطه نزدیک پهنههای بزرگ لسی با نواحی یخچالی، نقش یخچالها را در تولید سیلت مطرح کرد و حتّی تا دههی اخیر، برخی پژوهشگران مانند اسمالی با آن موافق بوده و سایش یخچالی را تنها عامل دارای انرژی کافی برای تولید سیلت کوارتزی میدانستند. ابرشو در ابتدای قرن بیستم (1911)، لس را به دو دستهی لس سرد و لس داغ یا بیابانی، تقسیم و به عواملی غیر از سایش یخچالی برای تولید سیلت اشاره کرد. در حال حاضر بر اساس منشأ سیلت، رسوبات لسی به چهار دستهی لس یخچالی یا حاشیهی یخچالی، لس بیابانی یا حاشیهی بیابانی، لس کوهستانی یا حاشیهی کوهستانی و لس غیر تیپیک تقسیم شدهاند. جنبهی دیگر مطالعات لسی بر اساس مشاهدههای اولیه هارد کاستل در سال 1890 بود که تشکیل لس را به تغییرات اقلیمی ربط داد. نتیجهی مطالعات فراوان تا به امروز، نشان داده است که رسوب لس و تشکیل خاک، بهترتیب در دورههای سرد یخچالی و گرم بینیخچالی انجام شده است. در ایران پهنههای گستردهی لس در شمال کشور وجود دارد. در دههی اخیر، مطالعات گستردهای دربارهی جنبههای مختلف رسوبات لسی در قسمتهای مختلف ایران انجام شده است؛ با این حال، هنوز نیاز به بررسیهای بیشتر احساس میشود. در این نوشتار، پژوهشهایی که در دنیا دربارهی لسها انجامشده مورد بررسی قرار گرفته و تاریخچهی مطالعات لس در ایران تشریح میگردد.
اقلیم گذشته
خاک قدیمی
سیلت
لس
مراحل ایزوتوپ دریایی
2011
09
23
1
20
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23067_baf49409ff2061e1757d9e50e5a4a11b.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
مدلسازی و پیش بینی عملکرد گندم دیم با توجّه به دوره های فنولوژیکی رشد گیاه (مطالعهی موردی: استان کردستان)
منوچهر
فرج زاده
اسدا...
خورانی
سعید
بازگیر
پرویز
ضیائیان
این مطالعه، بهمنظور مدلسازی آماری و پیشبینی عملکرد محصول گندم دیم در استان کردستان، برمبنای شاخصهای هواشناسی کشاورزی و پارامترهای اقلیمی انجام شده است. به این منظور مدل رگرسیون خطی دادههای عملکرد محصول گندم دیم، برای سالهای 70 تا 1382 محاسبه شد. متغیّرهای مستقل در این مطالعه، شامل 5 شاخص هواشناسی کشاورزی و 12 پارامتر اقلیمی هستند که هرکدام برای 6 مرحلهی فنولوژیکی رشد محصول ـ از کاشت تا برداشت ـ کل فصل رشد و نیز مجموع مرحلهی دوم رویشی پس از خواب و مرحلهی زایشی استخراج شدهاند (در مجموع 8 مرحله از رشد گیاه). با توجّه به زیاد بودن متغیّرهای مستقل، این متغیّرها بهروش گامبهگام (stepwise) وارد مدل رگرسیونی شده و بهترین متغیّرهای مستقل پیشبینیکننده برای هر مرحله و هر ایستگاه با توجّه به مقادیر ضریب تعیین (R2)، R، و خطای معیار (SEOE) انتخاب شدند؛ سپس از بین مدلهای ارائه شده برای مراحل رشد، بهترین مدل برای هر شهرستان و کلّ استان انتخاب شد و برای آزمون آنها اقدام به تخمین محصول برای سالهای 83 تا 1385، با این مدلهای بهینه شد. نتایج حاصل از این مدلها نشان میدهند که 81 ، 2/70 ، 2/82 ، 71، 80 ، 6/90 ، 6/65 درصد تغییرات عملکرد محصول گندم دیم، بهترتیب در شهرستانهای بانه، مریوان، دیواندره، بیجار، قروه، سقز، سنندج با پارامترهای اقلیمی و شاخصهای هواشناسی کشاورزی استخراج شده، انجام میشود. همچنین بهترین مرحلهی فنولوژیکی برای پیشبینی عملکرد گندم دیم در شهرستانهای سقز، قروه و بیجار، مرحلهی زایشی (22 اردیبهشت تا 20 خرداد) است. این زمان برای شهرستان بانه، مرحلهی دوم رشد رویشی پس از مرحلهی خواب (26اسفند تا 21 اردیبهشت) و برای شهرستان مریوان مرحلهی خواب (22 آذر تا 25 اسفند) است. برای شهرستانهای سنندج و دیواندره بهترین مدل رگرسیونی با استفاده از دادههای کل فصل رشد انتخاب شد.
پیش بینی عملکرد گندم دیم
شاخصهای هواشناسی کشاورزی
مدلهای آماری
2011
09
23
21
34
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23068_e4aabb94cc9728fe7d8637bde62d9fc0.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
بازسازی برف مرزهای پلیوستوسن در حوضهی جاجرود
مجتبی
یمانی
علی
شمسی پور
مریم
جعفری اقدم
پژوهش حاضر با ماهیّت بنیادی، تلاش دارد تا رابطهی میان جهت ناهمواریها و گسترش سیرکهای یخچالی را بررسی و سرانجام برفمرزهای آخرین دورهی یخچالی کواترنری را در حوضهی آبریز جاجرود تعیین کند. سیرکها، جریانهای یخرفتی و سنگهای سرگردان مهمترین لندفرمهای یخچالی و شواهد تغییرات اقلیمی موجود در حوضهی مورد مطالعه بهشمار میروند. نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای ETM+ و دادههای اقلیمی دما و بارش ماهانه، ابزارها و دادههای مورد استفاده در این پژوهش هستند. همچنین از نرمافزار Arc GIS 9.3 و سایر نرمافزارها برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شده است. در این راستا، با استفاده از تصاویر ماهوارهای و بازدیدهای میدانی، موقعیّت سیرکهای منطقه شناساییشده و برای بازسازی خطّ تعادل برف و یخ گذشته (ELA)، از میان روشهای پنجگانه پورتر، روش مطالعهی ارتفاع کف سیرک و از روش رایت نیز برای برآورد حدّ برفمرز آخرین دورهی یخچالی استفاده شده است. برای بررسی وجود رابطه میان گسترش و پراکندگی سیرکهای منطقه با جهت ناهمواریها، از آزمون توان دوم کی پیرسون (مجذور X) استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که 8/38 درصد از سیرکهای منطقه رو به قطب و 7/24 درصد سیرکها در دامنههای رو به استوا شکل گرفتهاند؛ همچنین خطّ برفمرز وورم با استفاده از روش پورتر، ارتفاع 3072 متر و با استفاده از روش رایت، ارتفاع 3095 متری را نشان میدهد. برفمرز کنونی با استفاده از دادههای دما و بارش، ارتفاع 3720 متری را نشان میدهد، درحالیکه بیشتر پژوهشگران قبلی این مرز را بالای 4000 متر تعیین کردند.
برفمرز
تغییرات اقلیمی
حوضهی جاجرود
کواترنری
یخچال کوهستانی
2011
09
23
35
50
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23069_4a1b42cad1cabb8b3721679871e88b36.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
بررسی نقش تکتونیک در ناهنجاری مورفومتری شبکهی زهکشی در چهار حوضهی آبخیز در زاگرس
شهرام
بهرامی
مهران
مقصودی
کاظم
بهرامی
این پژوهش، نقش تکتونیک در ناهنجاری سیستم زهکشی در چهار حوضهی زهکشی پیران، پاطاق، کمندان و درّهتخت در زاگرس شمالغرب را بررسی کرده است. شاخص ناهنجاری سلسلهمراتبی (?a)، شاخص انشعابات (R)، شاخص عدم تقارن حوضه (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) و الگوی زهکشی پارامترهای مورد بررسی این پژوهش هستند. پارامترهای مذکور، بر اساس نقشههای توپوگرافی با مقیاس 50000/1 بهدست آمد. خطوط منحنی میزان، با اختلاف ارتفاع 20 متر حوضهها در محیط نرمافزار ILWIS رقومی شد و بر اساس آن، نقشهی مدل ارتفاعی رقومی حوضهها و شبکههای زهکشی با درجههای مختلف بهروش استراهلر تهیه شد. بعد از تعیین مسیرهای زهکشی ناهنجار و تعداد آبراههها در هر مسیر، شاخصهای ناهنجاری زهکشی برای حوضهها تعیین شد. شاخصهای عدم تقارن حوضه (AF) و شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) بر اساس تعیین خط مرکز حوضهها و رودخانههای اصلی حوضهها محاسبه شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مقدار شاخص ناهنجاری سلسلهمراتبی (?a) در حوضهی پاطاق و پیران که در زاگرس چینخورده قرار دارند، نسبت به دو حوضهی دیگر در زاگرس رورانده، بیشتر است. شاخص مذکور در حوضههای پاطاق، پیران، کمندان و درّهتخت بهترتیب 06/2 ، 65/1، 24/1، 15/1 است. حداکثر پارامتر R (شاخص انشعابات) نیز در حوضهی پاطاق (01/1) و حداقل آن در حوضهی کمندان (75/0) است. بررسی دادهها نشان میدهد، رابطهی معنادار مستقیمی بین پارامتر ?a و AF وجود دارد، بهطوریکه ضریب همبستگی بین این دو متغیّر 96 درصد است. ضریب همبستگی بین ?a و T نیز87 درصد است؛ با این وجود، بررسی رابطه بین پارامتر R و AF نشان میدهد که رابطهی مستقیمی بین این دو متغیّر وجود ندارد و ضریب همبستگی آنها حدود 44 درصد است. ضریب همبستگی بین R و T نیز ضعیف (23 درصد) است. مطالعهی الگوی زهکشی در حوضهها نشان داد که حوضههای قدیمیتر و فرسایشیافتهترِ واقع در زاگرس رورانده (کمندان و درّهتخت) الگوی زهکشی شبکهی درختی دارند. الگوی زهکشی کلّی در دو حوضهی پیران و پاطاق (در بخش جوانتر و فعّالتر زاگرس چینخورده) داربستی است، با این وجود، در این حوضهها در پهلوهای پرشیب طاقدیسها، الگوی موازی توسعه یافته است، درحالیکه در مناطق کمشیب ساختمانی، الگوی شبکهی درختی دیده میشود. بهطورکلّی، این پژوهش نشان میدهد که ناهنجاری زهکشی در حوضههای مورد مطالعه، متأثر از تکتونیک بوده و پارامتر ?a، در مقایسه با پارامتر R، کارایی بالایی در تعیین تکتونیک فعّال حوضهها دارد.
پیران
تکتونیک
زاگرس
شاخص انشعابات
شاخص ناهنجاری سلسلهمراتبی
کمندان
ناهنجاری زهکشی
2011
09
23
51
70
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23070_5bc2a55278d487d9e432afee415aa1d9.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
مقایسهی روش پنمن مانتیث فائو و تشت تبخیر کلاس A با دادههای لایسیمتری در برآورد تبخیر و تعرّق گیاه برنج در منطقهی آمل
حمید
زارع ابیانه
حدیثه
نوری
عبدالمجید
لیاقت
حمیده
نوری
ولی ا...
کریمی
در بخش عظیمی از قارهی آسیا، برنج تأمینکنندهی بیش از 80 درصد کالری مصرفی مردم است. تأمین نیاز آبی برنج، بهعنوان گیاهی با ارزش غذایی و اقتصادی بالا، در بسیاری از اراضی شالیزاری امری مهم تلقّی میشود. در این مطالعه، تبخیر و تعرّق گیاه برنج در قالب طرحی دو ساله، با کشت دو رقم خزر و طارم به دو روش مستقیم (لایسیمتر) و غیرمستقیم (فائو) در منطقهی آمل در استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. در راستای اندازهگیریهای لایسیمتری و محاسبههای فوق، تبخیر و تعرّق گیاه مرجع از اندازهگیریهای روزانهی تشت تبخیر کلاس A و تعیین ضرایب اصلاحی تشت تبخیر بهدستآمد. ضرایب اصلاحی تشت تبخیر از معادلههای پژوهشگران مختلفی مانند کونیکا، آلن و پرویت، اشنایدر، اشنایدر اصلاح شده، اورنگ و کونیکا محاسبهشد. با بررسی نتایج لایسیمتری، تبخیر و تعرّق گیاه برنج در سال اوّل کشت 5/578 میلیمتر و در سال دوم 6/481 میلیمترحاصل شد. نتایج مطالعه نشان داد، استفاده از روش پنمن مانتیث فائو در محاسبهی تبخیر و تعرّق گیاه مرجع و اِعمال ضریب گیاهی تبخیر و تعرّق برنج در این منطقه، 5-4 درصد برآورد بیشتری نسبت به مقادیر اندازهگیری لایسیمتری دارد. براساس نتایج بهدستآمده، روش اشنایدر برای تعیین ضریب تشت توصیه میشود. همچنین، استفاده از تشت تبخیر در برآورد تبخیر و تعرّق گیاه مرجع منطقهی مورد مطالعه، مناسب است. مقایسهی تبخیر و تعرّق برنج برآوردی، براساس دادههای تشت تبخیر و ضریب تشت اشنایدر و اعمال ضریب گیاهی با مقادیر تبخیر و تعرّق واقعی برنج نشان داد، مقادیر برآوردی بهطور میانگین 5/1 درصد نسبت به مقادیر واقعی کمتر است که مؤیّد دقّت مناسب مدل در برآورد تبخیر و تعرّق گیاه برنج در منطقهی مورد مطالعه است. در مجموع یافتههای پژوهش نشان داد با بهکارگیری روشهای مناسب تخمین تبخیر و تعرّق گیاه مرجع و اِعمال ضریب گیاهی، میتوان تبخیر و تعرّق گیاه برنج را که برای مناطق مختلف کاربردی و مناسب است با دقّت مطلوب محاسبهکرد.
برنج آمل
روش اشنایدر
روش پنمن مانتیث فائو
ضریب گیاهی و لایسیمتر
2011
09
23
71
83
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23071_8989d2eb8a345c57fe5703cddcd3f66a.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
کاربرد گلباد و گلغبار در تحلیل پدیدهی گردوخاک و تعیین رژیم فصلی بادهای همراه با این پدیده (مطالعهی موردی: شهر سبزوار)
کمال
امیدوار
زری
نکونام
یکی از نیازهای اساسی اقلیمشناسی، دستیابی بهروشهای آسان، سریع و کاربردی تحلیل دادههای بادسنجی، بهمنظور شناخت رژیم وزش بادهای همراه با گردوخاک، است. پدیدهی گردوخاک در سبزوار بهعنوان یک معضل جوّی در طیِّ سال بهطور دائـم روی میدهد. در این پژوهش، پدیدهی گردوخاک از نظر زمانی و فضایی، مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور دادههای شامل زمان و تاریخ دیدهبانی، سمت و سرعت باد و وضعیّت هوای حاضر ایستگاه سینوپتیک سبزوار، طیِّ دورهی آماری بیستساله (1367-1387) تهیّه شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری و تحلیل فضایی دادهها با استفاده از نرمافزار View WRplot (رسم گلباد و گلغبار بهصورت سالانه و فصلی) نشان میدهد، بهطور متوسّط 15/17 روز در سال هوا همراه با گردوخاک است و در دورهی آماری ذکرشده وقوع این پدیده، روند افزایشی داشته است. همچنین، در شهر سبزوار، فصل بهار، شایعترین زمان بروز پدیدهی گردوخاک است. بررسی گلباد و گلغبار سالانه نیز، تشکیل کانال باد را در مسیر شرقی ـ غربی تأیید میکند که کاملاً با وضعیّت توپوگرافی منطقه سازگار است. گلغبارهای سالانه که به تفکیک دو کُد هواشناسی 06 و 07 ترسیم شدند، مشخّص میکند، بادهایی که در اثر تشکیل سیستمهای حرارتی در دورهی گرم سال از نیمهی شرقی بهسمت منطقه میوزند، در ایجاد گردوخاکهای محلّی و گردوخاکهای فرامنطقهای نقش مهمی دارند؛ اما نقش سیستمهای غربی، در انتقال ذرّات معلق گردوخاک از سرزمینهای دورتر، پررنگتر است. گلغبارهای فصلی نیز، تأثیر سیستمهای جوّی مختلف را در طیِّ سال در شکلگیری پدیدهی گردوخاک در منطقه بهتر و دقیقتر نشان میدهد. با آغاز دورهی سرد سال، وزش بادهای همراه با گردوخاک از نیمهی غربی بهسمت شهر سبزوار شدّتگرفته و در زمستان به بیشترین حدّ خود میرسد؛ اما با شروع فصل بهار و عقبنشینی سیستمهای غربی، وزش این بادها از نیمهی غربی کاهش مییابد؛ بهطوریکه، در فصل تابستان وزش آنها از سمت غرب تقریباً به صفر رسیده و همه از نیمهی شرقی بهسمت منطقه میوزد.
رژیم باد
سبزوار
گردوخاک
گلباد
گلغبار
2011
09
23
85
104
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23072_edccda43798e1d06f60cdaea1146273c.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
تحلیل الگوی دینامیکی و همدیدی بارشهای سنگین در جنوبغرب خزر و غرب ایران
(مطالعه موردی: بارش مورخه 14/8/1383)
داریوش
یاراحمدی
زهره
مریانجی
برای شناخت بهتر از بارشهای سنگین یک منطقه، لازم است تا مطالعات کافی از شرایط دینامیکی و همدیدی رخداد بارش در آن منطقه صورت بگیرد. بدین منظور، پژوهش حاضر، به تحلیل دینامیکی و همدیدی بارش سنگین در تاریخ 14/8/1383 که در غرب ایران و جنوبغرب دریای خزر رخ داده میپردازد. برای انجام این پژوهش، پارامترهای دما، ارتفاع ژئوپتانسیل، رطوبت، باد و فشار سطح دریا در سال 2004 برای تمام سطوح استاندارد تهیه شد؛ سپس شبکهای که بتواند تحلیل قابل قبولی از رخدادهای هواشناسی ارائه بدهد و تا حدّ ممکن سامانههای همدیدی در آن نمایان باشد، طرّاحی شد. در مرحلهی بعد پارامترهای جوّی بر روی این شبکه، با استفاده از نرمافزار گردس کشیده شد. برای بررسی و تحلیل بهتر بهمدّت یک هفته، نقشههای روزهای وقوع، قبل و بعد از بارش ترسیم شد. نتایج نشان میدهد که در روز چهاردهم آبان 1383 در جنوبغرب خزر سامانه کمفشاری در سطح زمین گسترش یافته است. همچنین در این روز، شکلگیری ناوه در ترازهای میانی جو و فرارفت هوای سرد نیز مشاهده شده است. محور ناوهی مذکور با محور جتباد شمال خزر همراهی دارد. وضعیّت مؤلّفه نصفالنهاری باد باعث افزایش شیو افقی فشار شده است که خود موجب افزایش همرفت و ایجاد تاوایی مثبت شده است. این شرایط با تشدید سرعت قائم، مؤلّفهی آزمینگرد باد را تقویّت کرده است و موجب تشدید ناپایداری کژفشاری و افزایش جریانهای صعودی گردیده است. وضعیّت همگرایی و تاوایی تراز 500 هکتوپاسکال این روز، نشاندهندهی شرایط مساعد جریانهای صعودی در جنوبغرب خزر و نوار مرزی غرب کشور است. سامانهی ناپایدار در روز پانزدهم آبان بهتدریج در جنوبغرب خزر و غرب بهدلیل از بین رفتن ناوهی مذکور و فرارفت هوای سرد و همچنین غلبهی شرایط واگرایی در سطوح بالای جو و پُرفشاری در سطح زمین، تضعیف و ناپدید میشود که این به معنی توقف بارش در این منطقه است.
ایران
بارش
دینامیک
همدید
همگرایی
2011
09
23
105
120
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23073_601a83ac9f0c4b2b9cf191803f184277.pdf
پژوهش های جغرافیای طبیعی
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
76
بررسی طغیان آفتِ سنِ گندم بر مبنای ویژگیهای دما در استان کردستان (مطالعهی موردی: شهرستان بیجار)
غلامعلی
مظفری
محمدصادق
عزیزیان
اهمیت گندم بهعنوان غذای اصلی مردم در کشور برکسی پوشیده نیست. استان کردستان یکی از قطبهای تولید گندم کشور محسوب میشود. محصول گندم این استان نیز، مانند سایر نقاط گندمخیز کشور از آفتِ سنِ گندم در امان نبوده و این آفت هر ساله مقادیر زیادی محصول گندم این استان را نابود میکند. در این پژوهش، ویژگیهای دما شامل دماهای میانگین، حداقل، حداکثر و میزان واحدهای گرمایی روزانه در پنج مقطع زمانی و رابطهی آن با میزان گسترش آفتِ سن در طول سالهای زراعی 71-70 تا 82-81 در سطح شهرستان بیجار مطالعه شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که آفتِ سنِ گندم از نظر میزان جمعیّت به شرایط دمایی وابسته است؛ در سالهای زراعی که میزان دما و میزان واحدهای گرمایی در فصل بهار بالا بوده و تعداد روزهای یخبندان سالانه و تعداد روزهای با یخبندان شدید بهویژه در فصول پاییز و زمستان سال قبل کم باشد، آفت بهشدّت طغیان میکند و برعکس. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین مقادیر سالانه واحدهای گرمایی و میزان واحدهای گرمایی در دورهی فعّالیّت آفت سن در فصل بهار با سطح مبارزه با آفت سن، یک همبستگی قوی و معنادار در سطح 99 درصد را نشان میدهد. ضریب تبیین (R2) بهدستآمده، برای مقادیر سالانه واحدهای گرمایی و میزان واحدهای گرمایی از زمان ریزش آفت سن در سطح مزارع تا زمان خاتمهی مبارزه با آفت سن، برای شهرستان بیجار 70 درصد محاسبه شد که اهمیت واحدهای گرمایی را در پیشبینی آفت سن در مدل رگرسیون نشان میدهد.
اقلیم شناسی کشاورزی
بیجار
سن گندم
واحدهای گرمایی
یخبندان
2011
09
23
121
135
https://jphgr.ut.ac.ir/article_23074_6e1e24be314248fce6569031ee812618.pdf