2024-03-29T16:22:49Z
https://jphgr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3830
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
تحلیل ساختاری گسل ایذه در بخش مرکزی زاگرس با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور
مهران
عزیزاده
فاطمه
ملامهرعلیزاده
مورفولوژی کمربند چین- راندگی زاگرس، به دلیل عملکرد گسلهای مختلف در طی کوهزایی، پیچیدگیهای خاصی یافته است. گسل ایذه (با روند N-S) یکی از این عناصر ساختمانی بنیادی است که حرکات آن در دورههای زمینشناسی، آثار زیادی را در الگوی رسوبگذاری و سیمای مورفوتکتونیکی زاگرس بر جای گذاشته است. در این مقاله، یافتههای جدید در خصوص سبک و سازوکار دگرشکلی سیستم گسلی ایذه، در بخش مرکزی زاگرس مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش به کمک تکنیکهای سنجش از دور و با استفاده از تصاویر ماهوارهای ASTER و IRS-PAN، و مدل رقومی ارتفاع (DEM) ناحیه انجام شده است. برای تصحیح هندسی، پردازش دادهها و بارزسازی عوارض ساختاری و آثار شکستگی در تصاویر ماهوارهای، از نرمافزار ER Mapper 6.4 استفاده شد. به علاوه، برای بررسی دقیقتر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در واحدهای رسوبی، از انواع مدلهای سهبُعدی مبتنی بر DEM نیز کمک گرفته شد. مشاهدات سنجش از دور حاکی از آناند که حرکات گسل ایذه باعث تغییرات زیادی در ویژگیهای زمینساختی بخش مرکزی زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه عمدتاً به صورت کشیدگی و چرخش راستگرد محور چینها، و یا گسیختگی و جابهجایی طبقات نمایان شدهاند. حرکات این گسل، اُلگوی جهتگیری و شدّت شکستگی در واحدهای زمینشناسی را نیز متأثر کرده است. تحلیل ساختاری دستههای شکستگی در مناطق مختلف این را مطرح میسازد که برخی از آنها احتمالاً بر اثر سیستم بُرشی ناشی از حرکات راستگرد گسل ایذه تشکیل شدهاند. در مجموع، شواهد زمینساختی نشان میدهند که حرکات گسل ایذه در طی فازهای مختلف کوهزایی، به واسطه سازوکارهای متفاوت، موجب تغییر الگوی دگرشکلی ناحیهای و یا تعدیل سیمای مورفوتکتونیک بخش مرکزی زاگرس شده است. به علاوه، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در طی فازهای جوان آلپی نیز فعّال بوده است.
Digital Elevation Model
Izeh fault
remote sensing
Satellite images
Structural analysis
Zagros
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22625_14581ae82f115250c9f724bef5c63deb.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
ارزیابی اقلیم آسایشی چند شهر اصلی گردشگری ایران با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET)
رضا
اسماعیلی
امیر
گندمکار
مجید
حبیبی نوخندان
در این تحقیق با استفاده از دادههای روزانه دوره آماری بلندمدت (سالهای 1385-1340) شرایط اقلیم آسایشی چهار شهر اصلی گردشگری مشهد، اصفهان، رشت و کیش به وسیله شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که دوره آسایش اقلیمی در شهر های مورد مطالعه کوتاه بوده و به صورت دو دوره مجزا در ابتدای فصل پاییز و بهار واقع شده است. طول این دوره که بهترین زمان برای امور گردشگری توصیه میشود در مشهد و اصفهان 35، رشت 37 و کیش 85 روز از سال است. از نظر اقلیمی عمدهترین محدودیت گردشگری شهرهای مشهد و اصفهان و رشت، دارا بودن شرایط تنش سرمایی زیاد طی ماههای آذر و دی و بهمن است. محدودیت عمده اقلیم گردشگری در کیش مربوط به تنش گرمایی بسیار زیاد آن در فصل گرم سال است. شهر اصفهان نیز طی تیر و مرداد ماه دارای محدودیت تنش گرمایی است. مقایسه تطبیقی نتایج بین شهرهای مورد مطالعه نشان داد که بهترین مقصد برای گذراندن سفرهای نوروزی جزیره کیش است. اولویت دومِ مسافرتهای نوروزی، از آنِ رشت است. شهرهای مشهد و اصفهان در هنگام تعطیلات نوروزی داراری محدودیت تنش سرمایی هستند. برای مسافرتهای تابستانه شهرهای مشهد و رشت تنها نیمه دوم شهریور ماه شرایط نسبتاً مناسب دارند. جزیره کیش و اصفهان در طی این زمان به دلیل دارا بودن تنشهای گرمایی توصیه نمیگردند. جزیره کیش طی فصل سرد سال در شرایط کاملاً آسایش و مناسبی قرار دارد و بهترین مقصد برای گردشگران زمستانی است.
Climate tourism
Climatic comfort
Noroz travel.
Physiologic equivalent Temperature
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22626_65d299c6d889fe0d060fba0a9808eb3a.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
برآورد میزان فرسایش ورقهای، با استفاده از تحلیل دندروژئومورفولوژیکی ریشههای درخت در حوضه قرهچای (رامیان)
شهرام
بهرامی
فاطمه
محبوبی
جواد
سدیدی
مریم
جعفری اقدم
دندروژئومورفولوژی یکی از رشتههای زیرمجموعه دندروکرونولوژی است که بر اساس تجزیه و تحلیل حلقههای رشد سالانه درختان و مورفولوژی رشد آنها به بررسی جنبههای فضایی و مکانی فرایندهای سطحی زمین در دورههای هولوسن میپردازد. هدف این تحقیق تحلیل دندروژئومورفولوژیکی حلقههای ریشه درخت برای برآورد نرخ فرسایش ورقهای در حوضه قرهچای (رامیان) است. به منظور تعیین میزان فرسایش ورقهای بر اساس تحلیل دندروژئومورفولوژیکی ریشههای درختان، بعد از شناسایی ریشههای برونزد یافته بر اثر فرسایش، مجموعا تعداد 42 مقطع از ریشه درختان سوزنیبرگ و پهنبرگ تهیه شد. هنگام برداشت نمونهها، اطلاعاتی مانند قسمت رو به آفتاب ریشه رخنمون یافته، محل تماس ریشه با سطح خاک، فاصله سطح خاک تا سطح فوقانی ریشه و اطلاعات مورد نیاز دیگر برای هر مقطع ثبت شد. سپس مقاطع تهیه شده خشک گردیدند و سمباده زده شدند. بعد از تعیین اولین سال رخنمون ریشهها، بر اساس معادله 1 مقدار کلی فرسایش(Er) بدست آمد و سپس فرسایش سالیانه به میلیمتر محاسبه گردید. متوسط فرسایش ورقهای منطقه مورد مطالعه براساس مقاطع ریشه-های برونزد یافته، 541/0 میلیمتر در سال برآورد شده است. بررسی دادهها نشان میدهد که میانگین فرسایش سالانه در مقاطع دارای سن کمتر از 50 سال ،50 تا 100 سال، 100 تا 150 سال، 150 تا 200 سال و 200 تا 250 سال به ترتیب 86/0 ، 48/0 ، 4/0 ، 3/0 و 25/0 میلیمتر است که این موضوع، افزایش میزان فرسایش از 250 سال پیش تا زمان حال را نشان میدهد. بررسی فرسایش در انواع پوشش گیاهی بیانگر آن است که مقدار متوسط فرسایش سالانه در جنگلهای متراکم کمتر از جنگلهای نیمهمتراکم و کمتراکم است. ارزیابی مقدار فرسایش در سازندهای زمینشناسی نشان میدهد که مقدار فرسایش در خاکهای واقع بر روی سازندهایی که دارای جنگلهای متراکم کمتری هستند (مانند سازندهای شمشک پایینی و شمشک میانی)، بیشتر است. تحقیق حاضر نشان میدهد که گونههای سوزنیبرگ مانند سرخدار و زربین، به علت دارا بودن حلقههای واضحتر و قابل شمارشتر، دارای کارایی بهتری در برآورد میزان فرسایش، در قیاس با گونههای پهنبرگ مانند بلوط و زبانگنجشک هستند.
dendrogeomorphology
Gharechai
Ramian
Sheet erosion
Tree root
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22627_574d58fb93cbcc9e8980bedc97aee5e9.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
ارزیابی تأثیر عوامل اقلیمی بر رشد پوشش گیاهی در مراتع متراکم ایران با استفاده از تصاویر AVHRR
منوچهر
فرج زاده
امان اله
فتح نیا
بهلول
علیجانی
پرویز
ضیائیان
در تحقیق حاضر همبستگی پوشش گیاهی متراکم با متغیرهای اقلیمی ماهانه بارش، رطوبت نسبی و دما (متوسط، حداکثر و حداقل) در مراتع متراکم ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این هدف از دادههای 134 ایستگاه هواشناسی و تصاویر NOAA-AVHRR سال 2006 استفاده شد. سپس دادههای هواشناسی با استفاده روش بهینه زمینآماری درونیابی گردید. بعد از اصلاح تصاویر ماهوارهای و محاسبه NDVI، مقادیر حداکثر ماهانه استخراج شد. در نهایت، همبستگی دادههای هواشناسی و مقادیر NDVI به صورت ماهانه انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی NDVI با رطوبتنسبی (میانگین و حداکثر) و دمای حداکثر بالاتر است، اما با بارش و دمای حداقل پایینتر است و میتوان گفت هر چه عنصری دارای توزیع یکنواختتر مکانی باشد، تأثیر آن در پیشبینی مقدار NDVI بیشتر است. تأثیر آب و هوای فصل گرم بر روی NDVI بیشتر از فصل سرد بوده است، و این خود به نیاز آبی و دمایی گیاه متناسب با رشد پوشش گیاهی برمیگردد. در تابستان با افزایش دما و کاهش رطوبت نسبی نقش بارش بسیار افزایش مییابد. همچنین تأثیر دما در زمستان مثبت است و به طرف ماههای گرم سال منفی میگردد. دیگر اینکه بالاترین همبستگی (78/0) در ماه اکتبر و پایینترین همبستگی 23/0 برای ژانویه بهدست آمد. در اغلب متغیرهای هواشناسی، نتایج درونیابی کوکریجینگ دارای کمترین مقدار خطاست، اما در درونیابی دمای میانگین، روش وزندهی عکس فاصله نتیجه قابل اعتمادی را ارائه داد. همچنین نتایج تأثیر تأخیر زمانی، نشاندهنده پاسخ پوشش گیاهی به بارش 2 ماه قبل و دما و رطوبت نسبی 1 ماه قبل است، دلیل کوتاهی زمان پاسخ گیاه به عناصر اقلیمی، قرارگیری ایران در عرضهای خشک و نیمه خشک است.
AVHRR
Climate and pasture growth
NDVI
Pastures of Iran
Remote Sensing the vegetation growth
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22628_bdc97b236c725c9e5a49ba418732c949.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
تحلیل نقش عوامل طبیعی در توزیع فضایی محوطههای باستانی استان مازندران
سید مهدی
موسوی کوهپر
محمود
حیدریان
محسن
آقایاری هیر
حامد
وحدتی نسب
حمید
خطیب شهیدی
جواد
نیستانی
باستانشناسی به عنوان نظامی علمی برای پردازش مدلها و ایجاد قیاسهای منطقی و بازسازی محیط طبیعی، وامدار جغرافیاست و به صورت جداییناپذیری در بازسازی محیط طبیعی گذشته استقرارهای انسانی با چشمانداز و محیط مرتبط است؛ چرا که الگوهای خاص زندگی شکل گرفته بر روی زمین ناشی از تأثیرات متقابلی است که بین انسان و محیط وجود داشته است. این ارتباط به ویژه در زمینه مسائل و موضوعات مربوط به خاک و زمینهای رسوبی مؤثر در کشاورزی و یا منابع مورد نیاز برای تهیه غذا یا صنعت، بهوضوح نمایان است. تأثیرپذیری انسان از این محیط طبیعی همواره موجبات تمایز فضایی از نظر تراکم جمعیت و سکونت را فراهم آورده و سبب شکلگیری الگوهای خاص سکونت در دورههای باستانی مختلف شده است. این مقاله بر آن است تا عوامل زیستمحیطی و نقش آنها را در شکلدهی فضای زیستگاههای انسانی در دورههای باستانی مختلف استان مازندران مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. برای دستیابی به این نکته، ابتدا منطقه مورد مطالعه با روش بررسی عمومی مورد بررسی باستانشناختی قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی 2475 محوطه باستانی مربوط به دورههای مختلف (پیش از تاریخی، آغاز تاریخی، تاریخی و اسلامی) بوده است که مواد و جامعه آماری را در این تحقیق تشکیل میدهند. در مرحله بعدی ـ که شاکله اصلی این مقاله را در بردارد ـ با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و در قالب نظام اطلاعات جغرافیایی با استفاده از نرمافزار GIS، مطالعات اسنادی و تحلیلهای فضایی به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر شکلگیری و پراکنش استقرارهای انسانی شناسایی شده در منطقه انجام گرفت. بعد از تشکیل پایگاه دادهای، پراکنش محوطههای باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، نوع آب و هوا، آبهای جاری، دوری و نزدیکی به رودخانههای اصلی، پوشش گیاهی مرتعی و جنگلی و میزان بارش مطالعه شد. در نهایت، بعد از تجزیه و تحلیل توزیع فضایی محوطهها، وضعیت توزیع آنها نسبت به این عوامل و تعیین همبستگی میان توزیع آنها با عوامل طبیعی، دو عامل ارتفاع و آب و هوا به عنوان مهمترین و مؤثرترین عوامل زیستمحیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی استان مازندران شناسایی شدند.
Ancient Sites
Mazandaran (province) GIS.
natural factors
Spatial Distribution
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22629_365991cca47d30b8e2cb6cb3bf0ad410.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
تغییرپذیری زمانی و مکانی بیشین? بارش ماهانه در بخشهای جنوبی دریای خزر
حسین
محمدی
قاسم
عزیزی
فرحناز
تقوی
یدالله
یوسفی
تغییرپذیری دما و بارش از ویژگیهای اصلی اقلیم به شمار میآید. به ویژه بارش در مقیاسهای زمانی و مکانی مختلف دارای تغییرات بسیاری است. بررسی تغییرپذیری درون سالان? فراوانی بارش بیشین? ماهانه در مناطق جنوبی دریای خزر موضوع مقالة حاضر است. برای این منظور از دادههای 32 ایستگاه (همدیدی سازمان هواشناسی و بارانسنجی وزارت نیرو) که دارای 40 سال آمار پیوسته (2006-1967) است، استفاده شده است. بررسی اولیه نشان میدهد که به طور نسبی در ماههای سپتامبر، اکتبر و نوامبر بارش بیشین? ماهانه در بیشتر بخشهای منطقه رخ میدهد. به منظور بررسی دقیقتر و نشان دادن تناوب بارش از روش هارمونیک استفاده گردید. روش هارمونیک نشان داد که بیشترین درصد توضیح واریانس به وسیل? هارمونیک اول به میزان بیش از70 درصد در بخشهای ساحلی مناطق مرکزی و غربی این منطقه مشاهده میشود. در این بخشها تغییرات درون سالان? بارش بیشین? ماهانه طی دور? مورد بررسی عموماً به صورت سالانه صورت میگیرد. در بخشهای کوهستانی و شرقی به هارمونیکهای سوم و چهارم برای توضیح واریانس نیاز است و در بعضی از موارد تا هارمونیک ششم نیز برای توضیح واریانس به کار میرود، که نشان از تغییرپذیری زیاد و عدم یکنواختی بارش در این مناطق دارد. بیشترین PVR(1) به میزان 82 درصد متعلق به ایستگاه رشت و کمترین میزان PVR(1) به میزان حدود 10 درصد مربوط به ایستگاه نمارستاق است. میزان PVR که نشاندهند? میزان توضیحدهندگی واریانس است، در هارمونیک اول نشاندهند? تغییرات سالانه است. در ایستگاه رشت ـ به واسط? میزان بالای PVR هارمونیک اول ـ تغییرات درون سالانه مولف? بررسیشده دارای یکنواختی بیشتر و سالانه بوده و در ایستگاهی همچون نمارستاق تغییرات دارای تغییرپذیری بیشتری است و به هارمونیکهای بالاتری برای توضیح واریانس نیاز است.
Harmonic
Maximum
Monthly
precipitation
variability
Variance
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22630_2038a504cd3a23debb79845be9d12900.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
بررسی تغییرات درازمدت تبخیر و تعرق گیاهمرجع در چند نمونه اقلیمی گرم کشور
علی اکبر
سبزی پرور
سیده شقایق
میرمسعودی
محمدجعفر
ناظم السادات
این تحقیق با استفاده از آمار و اطلاعات هواشناسی13 ایستگاه سینوپتیک کشور با اقلیمهای گرم در دوره مشترک آماری 2006-1957 انجام شد. بهمنظور بررسی روند دادههای تبخیر و تعرق گیاهمرجع (ET0) با روش پنمن- مانتیث- فائو 56 در مقیاسهای فصلی و سالانه در دوره آماری50 ساله از دو آزمون ناپارامتری من- کندال و تخمینگر سِن استفاده گردید. همچنین برای دستیابی به نتایج بهتر و اطمینان از وقوع تغییرات معنیدار در اقلیم منطقه و آشکارسازی چگونگی تغییرات میانگینهای ETo، دوره مطالعاتی به دو دوره 50 و 16 ساله تفکیک شد و به منظور مقایسه میانگینهای دورهها با هم، از آزمون من- ویتنی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از بررسی روند ETo با دو آزمون نشان داد که در دوره 50 ساله، 53 درصد ایستگاهها در فصلهای مختلف و یا در مقیاس سالانه دارای روند معنیدار بودهاند و 47 درصد ایستگاهها در کل عدم معنیداری را نشان دادهاند. بیشترین روند معنیدار ETo تأیید شده به وسیله هر دو آزمون، در فصل تابستان و کمترین معنیداری در فصل زمستان مشاهده شده است. نتایج نشان میدهد که در 65 درصد موارد شیب روند معنیدار ETo در مناطق مورد بررسی، چه در مقیاس فصلی و چه در مقیاس سالانه منفی به دست آمد. به منظور بررسی دقیقتر تغییرات موجود در پارامترETo، مقایسه نتایج میانگینهای ETo در دو دوره زمانی 16 ساله و درازمدت (50 ساله) نشان داد که در مقیاس فصلی و سالانه در 67 درصد موارد کاهش و در 33 درصد موارد افزایش میانگین ETo در دوره 16 ساله نسبت به دوره درازمدت به وقوع پیوسته است که این با نتایج حاصل از روند درازمدت ETo که در بیشتر موارد کاهشی است، همخوانی دارد.
Climatic changes
Non-parametric test
Reference Evapotranspiration
Trend Analysis
Warm climate
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22631_5db8018f2edcc41b59829e35c525e164.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1390
43
75(بهار1390)
بررسی پتانسیل خطر وقوع سیل در مسیر رودخانههای مئاندری، با استفاده از شاخص LFH مطالعه موردی: رودخانه شور (واقع در دامنههای شرقی کوهستان سهند)
مریم
خطیبی
مئاندرها از چشماندازهای بسیار زیبا و در عین حال از اشکال خطرناک ژئومورفولوژیکی ـ هیدرولوژیکی دشتهای سیلابی مناطق کوهستانی محسوب میشوند. عوامل مختلفی در تشکیل و توسعه و جابهجایی مسیر کانالها دخالت میکنند. یکی از عوامل مهم در تشکیل این پدیدهها، وقوع سیلابها و مازاد انرژی در مسیر جریان رودخانه-هاست. حضور مئاندرها در مسیر رودخانهها در واقع از نشانههای مهم خطر وقوع سیلابها در محدوده تشکیل آنهاست. در مسیر رودخانه شور، جاری در حوضه کوهستانی نیمهخشک (واقع در عرض شمالی '05? 36 تا '20 ?37 و طول شرقی '43 ?46 تا '15 ?47) پیچ وخمهای زیاد و متوالی تشکیل میگردد و متداولترین مئاندرها مشاهده میشود. در این مقاله، برای بررسی این پدیدهها و همچنین با هدف مطالعه پتانسیل خطر وقوع سیلابها در طول قطعاتی از مسیرهای مئاندری، از شاخص LFH استفاده شده است برای رسیدن به هدف از پارامترهای خود مئاندرها ـ از جمله کمربند مئاندر، پهنای بستر و مانند اینها ـ استفاده شده است. نتایج به دست آمده از بررسیها، نشان میدهد که مقدار LFH در کل طول مسیر متفاوت است و با متوسط 77/0 مقدار آن بالاست. به عبارت دیگر، طبق این شاخص، در طول مسیر رودخانه شور، پتانسیل سیلخیزی در طول قطعاتی از مسیرهای پیچ-وخمدار بالاست. بررسیها همچنین حاکی از آناند که جابهجایی قوس مئاندرها به طرف کنارهها باعث شده است که فرسایش کناری در طول مسیر رودخانه شور تشدید گردد و مخاطرات ناشی از آن نیز افزایش یابد.
East slope of Sahand Mt.
Flood
Flood hazard
Impact of Meanders
meander
river
Shor river
2011
06
22
https://jphgr.ut.ac.ir/article_22632_3f6f05ace44915c45e00d7a983fed881.pdf