2024-03-28T22:08:01Z
https://jphgr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3924
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
تهیّهی نقشهی پیشبینی مکانی گونههای گیاهی با استفاده از رگرسیون لجستیک (مطالعهی موردی: مراتع رینه، کوه دماوند)
زینب
جعفریان
حسین
ارزانی
محمد
جعفری
قوام الدین
زاهدی
حسین
آذرنیوند
در یک اکوسیستم مرتعی، بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی مختلف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و آنها بر یکدیگر آثار متقابلی میگذارند. از این ارتباط میتوان برای رسیدن به هدف پژوهش پیش رو استفاده کرد که همانا پیشبینی مکانی گونههای گیاهی مرتعی، بر اساس تغییرات مکانی عوامل محیطی مؤثّر بر پوشش مرتعی است. این مطالعه در مراتع رینه، واقع در دامنهی جنوبی کوه دماوند انجام گرفته است. تعدادی از عوامل محیطی شامل 16 ویژگی خاک، 3 عامل توپوگرافیک و 16 عامل اقلیمی انتخاب شدند. تصاویر ماهوارهای IRS نیز، بهعنوان دادههای کمکی برای مدلسازی مورد استفاده قرار گرفت. نمونهبرداری با روش طبقهبندی تصادفی مساوی انجام گرفت و به حضور و عدم حضور گونههای غالب منطقه توجّه شد. روش رگرسیون لجستیک برای تعیین عوامل محیطی مؤثّر و ارائهی مدل برای گونههای غالب مورد استفاده قرار گرفت. نقشههای عوامل محیطی مؤثّر بر گونهها در محیط GIS تهیّه شد. برای تهیّهی نقشهی عوامل خاکی از روش درونیابی کریجینگ بهکمک نرمافزار زمین آماری GS+ بهره گرفته شده است. برای تهیّهی نقشهی پیشبینی تیپهای گیاهی، مدل گونهی غالب هر تیپ بر نقشهی عوامل مؤثّر بر آن گونه، در محیط GIS اِعمال شد و نقشهی پیشبینی حضور و عدم حضور برای آن گونه بهدست آمد. آستانهی بهینه برای طبقهبندی حضور و عدم حضور گونهها در تهیّهی نقشهی پیشبینی با کمک نمودارهای حسّاسیّت، خصوصیّت و صحّت کلّی تعیین شد. نتایج نشان داد که بالاترین ضرایب همبستگی مربوط به مدل گونههای گراس چندساله و Acantholimon demawendicum با ضریب 1 است و در مرتبهی بعدی مدل گونه Onorychis corunata با ضریب 879/0 قرار دارد و کمترین ضریب همبستگی نیز مربوط به مدل گونه Astragalus ochrodeucus با ضریب 076/0 است. نتایج پژوهش پیش رو برای مقاصد مدیریتی در توسعهی پایدار اکوسیستمهای مرتعی، حفاظت، احیا، نظارت و ارزیابی این اکوسیستمها کاربرد دارد.
climatic factors
Logistic regression
Prediction Map
Soil characteristics
topography
2012
04
20
1
18
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24731_7149cd1f58b0747072a0099db551409f.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
بررسی تأثیر خشکسالی بر آبهای زیرزمینی در حوضهی آبی دهگلان ـ کردستان
جواد
خوشحال
حسنعلی
غیور
مسعود
مرادی
دشت دهگلان یکی از بزرگترین دشتهای کشاورزی استان کردستان بوده و قطب کشاورزی استان بهشمار میرود. روند روبهرشد جمعیّت در دهههای اخیر، توسعهی اجتماعی و اقتصادی، رونق کشاورزی در منطقه و نیز، توسعهی صنایع متوسّط و کوچک در دشت دهگلان، موجب افزایش برداشت از منابع آبی زیرزمینی در این منطقه شده است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی واکنش آبهای زیرزمینی نسبت به خشکسالیها در دورههای مختلف با توجّه به ویژگی دورههای خشک از نظر شدّت و طول دوره است. در این پژوهش دادههای اقلیمی، هیدرومتری و آمار 51 حلقه چاه مشاهدهای در حوضهی دهگلان طیّ دورهی آماری 1365 تا 1383 استفاده شده است. ابتدا دورههای رخداد، شدّت و مدّت خشکسالی در حوضه با استفاده از روش SPI محاسبه شد. سپس رگرسیون چندمتغیّره میان فراسنجهای اقلیمی و آبهای سطحی با سطح آبهای زیرزمینی و نیز رگرسیون یک متغیّره میان دبی در خروجی حوضه با سطح ایستابی، بهکمک نرمافزار اسپلاس در سطح اطمینان 95% بررسی شد. در ادامه، تغییرات سطح ایستابی در ارتباط با دورههای خشکسالی بررسی شده و در محیط GIS و بهروش کریجینگ پهنهبندی شد. نتایج نشاندهندهی معنادار نبودن فراسنجهای اقلیمی در ارتباط با سطح ایستابی است؛ اما تغییرات دبی، دارای ضریب تعیین 71% با سطح ایستابی است. تغییرات سطح ایستابی در ارتباط با شدّت و طول دورههای خشکسالی نشان میدهد که با توجّه به برداشت بیش از اندازهی مجاز از سفرهی آب زیرزمینی، خشکسالیهای طولانی-مدّت، تأثیر مخرّبتری نسبت به دورههای کوتاهتر در افت سطح ایستابی داشتهاند. همچنین پهنهبندی خشکسالی در سطح حوضه و سطح ایستابی دشت با استفاده از تحلیلهای مکانی و فضایی در GIS نشان میدهد که افت سطح ایستابی، افزونبر شدّت و طول خشکسالی نسبت به کاهش تراکم آبراهه در رودخانه نیز حسّاسیّت قابل توجّهی دارد.
Dehgolan Basin
Drought
groundwater
SPI
2012
04
20
19
36
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24732_608d26b09687828583d221f43edb7657.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
بازسازی تغییرات بارش اکتبر تا می شهر کرمانشاه، طیّ دورهی 2010- 1705 با استفاده از حلقه های درختی
قاسم
عزیزی
محسن
ارسلانی
مجتبی
یمانی
هدف از انجام این پژوهش، بازسازی درازمدّت بارش اکتبر ـ می (2010-1951) شهر کرمانشاه با استفاده از حلقههای درختی است. در این پژوهش با استفاده از یک متّهی رویشسنج، از تعداد 10 درخت بلوط کهنسال مازودار در رویشگاه فریادرس از ارتفاع برابر سینه، نمونهبرداری انجام شده است. پس از مراحل آمادهسازی نمونهها در آزمایشگاه با استفاده از دستگاه اندازهگیری LINTAB5 ، پهنای حلقههای درختی با دقّت 01/0 میلیمتر از سمت پوست به مغز اندازهگیری شد. از آزمون آماری علامت و با کمک نرمافزار تخصّصی TSAP برای تطابق زمانی نمونهها استفاده شد. سپس برای حذف آثار غیراقلیمی از منحنیهای رویشی، سری زمانی حلقههای رویشی با استفاده از نرمافزار ARSTAN استانداردسازی شد. با استفاده از نرمافزار آماری SPSS، گاهشناسی بهدستآمده از رویشگاه با بارش ماهانهی اکتبر ـ می (2010-1951) ایستگاه هواشناسی کرمانشاه واسنجی شد. بر اساس روابط و همبستگیهای بهدستآمده، بهروش رگرسیون خطّی، کار بازسازی انجام شد. بازسازی انجامشده، شامل یک دورهی زمانی 305 ساله (2010-1705) میباشد. نتایج این بازسازی نشان میدهد که قرن هجدهم نسبت به دو قرن دیگر شرایط مرطوبتری داشته است. قرن بیستم نسبت به قرن نوزدهم دارای افزایش جزئی در بارش بوده است. دههی آخر قرن 18 و دههی دوم قرن 19 بهترتیب مرطوبترین و خشکترین دههها در طول دورهی بازسازی هستند. وقوع دورههای مرطوب و خشک در طیّ دورهی بازسازی از نظم زمانی خاصّی پیروی نمیکند. طول دورهی خشکسالیهای ضعیف تا بسیار شدید در طیّ دورهی بازسازی، کمابیش دو ساله است با این حال طولانیترین دورهی خشکسالی بهمدّت 6 سال در دههی چهارم قرن 18 رخ داده است. طول دورهی ترسالیهای رخ داده، بیشتر یکساله است و طولانیترین دورهی ترسالی در قرن 20 (40-1937) بهمدّت 4 سال بهوقوع پیوسته است.
Chronology
Dendroclimatology
October-May Precipitation
Quercuse Infectoria
Tree-rings
2012
04
20
37
53
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24733_eecc113dd4d424d6cb511bc4bca4f340.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
مقایسه و تحلیل ویژگیهای ژئومورفولوژیکی نبکاهای چهار گونهی گیاهی در غرب دشت لوت (شرق شهداد ـ دشت تکاب)
مهران
مقصودی
سعید
نگهبان
سجاد
باقری سید شکری
سمیرا
چزغه
نبکا یکی از اشکال تراکمی ماسههای بادی است که تحت تأثیر پوشش گیاهی و بهدامانداختن ماسههای بادی در محیطهای بیابانی و نیمهبیابانی بهوجود میآید. این پژوهش به بررسی ویژگیهای اکوژئومورفولوژیکی نبکاهای گیاهان جنس Tamarix و Prosopis koelziana در غرب دشت لوت پرداخته است. به اینگونه که پس از شناسایی محدودهی مورد مطالعه با استفاده از ترانسکت، نبکاهای مورد نظر انتخاب و ویژگیهای مورفومتری نبکاها و نوع گیاه بررسی شده و با نمونهبرداری از رسوبات نبکاها، به گرانولومتری نمونههای رسوب در آزمایشگاه پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که در بین 30 نبکای انتخاب شده، 4 گونهی گیاهی وجود دارند که نبکاها با توجّه به نوع گیاه، ویژگیهای مورفومتری متفاوتی دارند. نتایج بهدست آمده از تحلیل همبستگی عوامل مورفومتری نبکاها (ارتفاع تپّهی نبکا، ارتفاع تاج گیاه از سطح زمین، مساحت نبکا، محیط و پهنای نبکا) نشان میدهد که همبستگی در رابطه با گونههای Tamarix aphylla و Prosopis koelziana ، در سطح 99 درصد معنادار هستند. بیشترین میانگین ارتفاع نبکا در گونهی Tamarix aphylla 8/7 متر و میانگین ارتفاع تاج گیاه 09/11 متر است. در مورد میانگین مساحت، محیط و پهنای نبکا، بیشترین مقدار مربوط به Tamarix aphylla است که بهترتیب 39/322، 3/68 و 24/18 متر است. همچنین نتایج بهدستآمده از گرانولومتری نشان میدهد که از دید درشتی رسوبات، درشتدانهترین رسوبات، مربوط به گونهی Tamarix aphylla بوده و گونههای دیگر در جایگاههای بعدی قرار میگیرند. تحلیل همبستگی گرانولومتری رسوبات نشان میدهد که نوع گونهی گیاهی، در اندازهی رسوبات هر یک از نبکاها تأثیر شایانی دارد، بهطوریکه در سطح یک منطقه که وزش باد و رسوبات مشترک زیادی دارند، ویژگیهای رسوبات نبکاها با توجّه به نوع گونهی گیاهی با یکدیگر متفاوت است.
Ecogeomorphology
Lut
Nebka
Shahdad
Tamarix
2012
04
20
55
76
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24734_ee07bc070d8208c608a0b97dbf71986f.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
پهنهبندی خطر وقوع زمینلغزش با استفاده از مدل آنتروپی (مطالعهی موردی: تاقدیس نسار زاگرس شمالغربی)
ابراهیم
مقیمی
سجاد
شکری سید باقری
طاهر
صفرراد
زاگرس شمالغربی بهدلیل شرایط جغرافیایی و زمینشناسی، ازجمله مناطق مستعد برای رخداد زمینلغزش در ایران است. با توجّه به تراکم بالای جمعیّت و پتانسیل بالای محیط طبیعی در این نواحی، پهنهبندی رخداد خطر زمینلغزش با هدف مدیریت خطر این نواحی، از اهمّیّت بسزایی برخوردار است. هدف از این پژوهش، ارزیابی مدل آنتروپی در پهنهبندی رخداد زمینلغزش، تهیّهی نقشهی پهنهبندی خطر زمینلغزش و شناخت میزان تأثیر هر یک از عوامل پنجگانه در وقوع زمینلغزش در تاقدیس نسار است که درنهایت منجر به ارائهی راهکارهایی برای مدیریت بهینهی منطقه از نظر وقوع زمینلغزش میشود. در این پژوهش از روشهای میدانی، کتابخانهای و مدل آنتروپی استفاده شده است. نخست مهمترین عوامل مؤثّر بر رخداد زمینلغزش (لیتولوژی، فاصله از گسل، ارتفاع، شیب و جهت شیب) مشخّص و سپس ماتریس آنتروپی برای این عوامل محاسبه و در محیط GIS، پهنهبندی خطر زمینلغزش منطقه انجام شد. نتایج نشان میدهد که مدل آنتروپی کارایی مطلوبی در برآورد میزان خطر رخداد زمینلغزش دارد و ارتفاع، شیب، فاصله از گسل، جهت شیب و لیتولوژی، بهترتیب بیشترین نقش را در رخداد زمینلغزش دارند. منطقهی مورد مطالعه جزء نواحی پُرخطرِ رخداد زمینلغزش بهشمار میرود و 98 درصد از مساحت آن، جزء نواحیای با میزان خطر زیاد و متوسّط است. راهکارهای مدیریتی برای مقابلهی علمی با این مخاطره در منطقهی مورد مطالعه را میتوان به دو دسته بخشبندی کرد: الف) تهیّهی نقشهی پهنهبندی خطر زمینلغزش منطقه و جلوگیری از فعّالیّتهای عمرانی در فواصل کمتر از 2 کیلومتری حاشیهی تاقدیس و جابهجایی تأسیساتی که در فاصلهی 1 کیلومتری تاقدیس قرار گرفتهاند؛ ب) جلوگیری از عملیّات خاکبرداری، زیربُری و انجام عملیّات آبخیزداری در دامنههای تاقدیس، بهعنوان عوامل تسریعکننده رخداد زمینلغزش.
entropy model
landslide
management
Nesar Anticline
zoning
2012
04
20
77
90
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24735_4e8ac94763f5c129d1665e84734eb944.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
شبیه سازی وقوع بارندگی در ایستگاه سینوپتیک قزوین با استفاده از مدل های احتمالاتی
بهنام
آبابایی
تیمور
سهرابی
فرهاد
میرزایی اصلی
شبیهسازی وقوع بارندگی، بهویژه برای بازتولید اطلاعات مفقود شده و مدیریت منابع آب، فرایندی سودمند است. در این مطالعه، ارزیابی عملکرد مدلهای احتمالاتی مختلف در شبیهسازی توزیع دورههای خشک و مرطوب ایستگاه سینوپتیک قزوین به چهار روش انجام گرفت: 1) برازش بهترین مدل بر اطلاعات هر ماه؛ 2) برازش توزیع هندسی بر اطلاعات هر ماه؛ 3) برازش بهترین مدل بر اطلاعات سهماهه و 4) برازش بهترین مدل بر اطلاعات فصلی. نتایج این مطالعه نشان داد که در شبیهسازی طول دورههای خشک، مدلهای سهپارامتری (بهویژه ترکیب دو توزیع هندسی و ترکیب توزیع هندسی و پوآسون) در مقابل مدلهای یک پارامتری و دو پارامتری، بهعنوان بهترین مدل انتخاب شدند. این مسأله، نشان از عملکرد بهتر این مدلها در شبیهسازی سریهایی با دورههای طولانیتر دارد؛ زیرا در شبیهسازی سری طول دورههای مرطوب ـ که شامل دورههای کوتاهتری است ـ مدلهای یک پارامتری در بیشتر ماههای سال، بهعنوان مدلهای برتر انتخاب شدند. خطای تمامی روشها (RMSE و MAE) در شبیهسازی طول دورههای مرطوب با آغاز دورهی خشک، افزایش یافته و با آغاز دورهی مرطوب، رو به کاهش میروند. این مسأله در مورد دورههای خشک نیز صادق است، بهگونهای که خطای تمامی روشها در دورهی مرطوب سال، بیشتر است. همچنین در شبیهسازی طول دورههای خشک، عملکرد روشهای اوّل و دوم (ماهانه) در حفظ آمارههای سری مشاهداتی بهتر از روشهای دیگر بوده، اما در شبیهسازی طول دورههای مرطوب، روشهای سوم (دورههای سهماهه) و چهارم (فصلی) عملکرد بهتری داشتند. در شبیهسازی احتمال انتقال از یک روز خشک، روش اوّل و در شبیهسازی احتمال انتقال از یک روز مرطوب، روش سوم بهترین نتایج را ارائه دادند.
Dry spells
Probability Models
Qazvin Synoptic Station
Rainfall Occurrence
Wet Spells
2012
04
20
91
110
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24736_25a3f57d7af6eb6d94c9fea238d4c83a.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
تحلیلِ ماهوارهای ـ همدیدی پدیدهی گردوغبار (گردوغبار تیرماه 1388)
علی
شمسی پور
طاهر
صفرراد
تحلیلِ ماهوارهای ـ همدیدی پدیدهی گردوغبار (گردوغبار تیرماه 1388)
طوفانهای گردوغبار بهعنوان پدیدههای غالب مناطق خشک و نیمهخشک در بیرون از فضای شهرهای بزرگ، بیشترین تأثیر را در کیفیت هوا دارند. یکی از شدیدترین توفانهای گردوغبار در تیر ماه 1388 رخ داد که بیش از 17 استان کشور را تحت پوشش قرار داد. شناسایی منابع و کانونهای برداشت ذرّات معلّق، الگو و نحوهی شکلگیری و پراکنش گردوغبار، اهداف اصلی این پژوهش را دربرمیگیرد. در این ارتباط، برای شناسایی کانونهای اصلی گردوغبار از تصاویر مادیس محصول MOD02 استفاده شد. این تصاویر پس از تصحیح هندسی و اِعمال حدهای مناسب با توجّه به ویژگیهای دمای درخشایی مورد بررسی قرار گرفتند. تفاوت دمای درخشایی ذرّات جامد معلّق در طول موجهای 5/8، 11 و 12 میکرومتر، شناسایی پدیدهی مزبور را امکانپذیر میکند، بدینصورت که با افزایش مقدار گردوغبار، اختلاف (?BT?_(8.5)-?BT?_11) و (?BT?_11-?BT?_12) افزایش و مقدار (?BT?_11-?BT?_12) کاهش مییابد. پس از بارزسازی گردوغبار و ایجاد تصاویر رنگی کاذب، وضعیّت همدیدی مناطق بیایانی واقع در کرانهی شمالی رود فرات در کشور سوریه و مناطق بیابانی عراق، بهعنوان کانونهای شکلگیری گردوغبار مورد مطالعه شناخته شدند. برای این کار دادههای مؤلّفهی مداری، نصفالنهاری، خطوط همفشار و خطوط ارتفاع، از نوع دادههای بازتحلیلشدهی سطح دو با قدرت تفکیک مکانی 5/2 درجهی طول و عرض جغرافیایی، بهصورت میانگین روزانه در روزهای معرّفیشده بهدست آمده و ترسیم شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که مکانگزینی محور ناوه و منطقهی واگرایی بالایی در تراز 500 هکتوپاسکال و شکلگیری سلول کمفشار حرارتی در سطح زمین، نقش اصلی را در شکلگیری و هدایت گرد وغبار بهسمت ایران دارند.
dust storms
MODIS
Satellite images
Synoptic Charts
2012
04
20
111
126
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24737_bcabbaba106de8e09e12813fb90311e8.pdf
Physical Geography Research
Phys Geog Res
2008-630X
2008-630X
1391
44
1
استفاده از روشهای فازی آرتمپ و شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه برای تهیّهی نقشهی پوشش اراضی (مطالعهی موردی: شهر اصفهان)
آزاده
زائری امیرانی
علیرضا
سفیانیان
استفاده از روشهای فازی آرتمپ و شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه برای تهیّهی نقشهی پوشش اراضی (مطالعهی موردی: شهر اصفهان)
ازجمله عوامل مهم در برنامهریزی و مدیریت شهری، بهویژه در راستای نیل به توسعهی پایدار در نواحی شهری و استفادهی بهینه از سرزمین، دسترسی بهنگام از وضعیّت پوشش اراضی برای این مناطق است. دادههای سنجش از دور پتانسیل بالایی برای تهیّهی نقشههای بهروز پوشش اراضی شهری دارند. روشهای متفاوتی در زمینهی تهیّهی نقشهی پوشش اراضی شهری با استفاده از تصاویر ماهوارهای گزارش شده است که هریک مزایا و معایبی دارند. دو روش طبقهبندی فازی آرتمپ و شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه، ازجمله روشهای طبقهبندی تصاویر هستند که از توانایی بالایی در تفکیک طبقات مختلف پوشش اراضی، بهویژه پیکسلهای مختلط برخوردار هستند. هدف از این مطالعه، مقایسهی توانایی این دو روش طبقهبندی با بهکارگیری تصویر سنجندهی LISS-III سال 1387 در تهیّهی نقشهی پوشش اراضی شهر اصفهان است. نخست تصویر با میانگین خطای مربّعات 4/0 پیکسل تصحیح هندسی شد. پس از آن، دو روش طبقهبندی فازی آرتمپ و شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه بهاجرا درآمد. درنهایت نقشهی پوشش اراضی منطقه به پنج طبقهی آب، مناطق مسکونی، اراضی بایر، پوشش گیاهی و جادّه طبقهبندی شد. برای ارزیابی درستی نتایج طبقهبندی، برداشتهای زمینی بسیاری با استفاده از GPS انجام گرفت و صحّت کلّی برای روش فازی آرتمپ و شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه، بهترتیب 88 و 3/93 درصد برآورد شد. این مطالعه نشان داد که روش طبقهبندی شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه، نسبت بهروش فازی آرتمپ، از توان تفکیک و قابلیّت بیشتری برای تهیّهی نقشهی پوشش اراضی در مناطق شهری برخوردار است.
Fuzzy ARTMAP
Isfahan
Land Cover Maps
Multilayer Perceptron Neural Network
2012
04
20
127
143
https://jphgr.ut.ac.ir/article_24738_1a612d2c2eba8d1aa5778c78275a9e77.pdf